کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفاقس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفاقس
لغتنامه دهخدا
سفاقس . [ ](ع اِ) نام ابزاری است در موسیقی . (دزی ج 1 ص 657).
-
واژههای همآوا
-
صفاقس
لغتنامه دهخدا
صفاقس . [ ص َ ق ُ ] (اِخ ) شهری است به افریقیه بر کنار دریای محیط و اهل آن شهر آب از چاه خورند. (منتهی الارب ) (قاموس ). ذکر این شهر در رحله ٔ ابن بطوطه آمده است و گوید از شهر سوسة که بر کنار دریاست به صفاقس رسیدیم و ابیاتی در توصیف و ذم این شهر آورد...
-
جستوجو در متن
-
کرکور
لغتنامه دهخدا
کرکور. [ ک َ ] (اِخ ) ضیعه ای است از ضیاع سفاقس و سفاقس شهری است از نواحی افریقیه بر ساحل و در سه روزه راه تا مهدیه . ابوالحسن علی بن محمد کرکوری ادیب منسوب به آن است . (از معجم البلدان ذیل کرکور و سفاقس ).
-
فریانة
لغتنامه دهخدا
فریانة. [ ف ُرْ رَ ن َ ] (اِخ ) ازقرای بزرگ افریقاست در سفاقس . (از معجم البلدان ).
-
ناصریة
لغتنامه دهخدا
ناصریة. [ ص ِ ری ی َ ] (اِخ ) دهی است در افریقیه . (منتهی الارب ). از قرای سفاقس افریقاست . (معجم البلدان ). || اسم چند موضع است و مشهورترین آنها بلدی است در مصر بین قاهره و دمیاط. (از معجم متن اللغة).
-
علی نوری
لغتنامه دهخدا
علی نوری . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیم نوری . مکنی و مشهور به ابوالحسن سفاقسی . قاری و محدث و متکلم بود و در سال 1040 هَ . ق . در سفاقس متولد شد و در آنجا پرورش یافت و در تونس شروع به تعلیم قراآت کرد و به مصر رفت و در سال 1117 یا 1118هَ . ق . ...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد، مشهور به ابن صباغ و ملقّب به نورالدین . وی فقیه مالکی بود. اصل او از سفاقس است و در سال 784 هَ . ق . در مکه متولد شد و در سال 855 هَ . ق . در همین شهر درگذشت . او راست : الفصول المهمة لمعرفةالائمة و فضلهم و معرفة...
-
قابس
لغتنامه دهخدا
قابس . [ ب ِ ] (اِخ ) یاقوت گوید: شهری است در شمال افریقا و جنوب شرقی تونس در 300هزارگزی جنوب شهر تونس میان طرابلس و سفاقس و مهدیه ، و تا طرابلس هشت منزل فاصله دارد. عرض جغرافیائی آن 35 درجه است . دارای آبهای جاری و باغها و نخلستانها و درختان توت ، ز...
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) آلت موسیقی . آنچه که نوازند مانند چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و قانون و امثال آن . (از برهان ). نی و چنگ و هر چه بنوازند.(رشیدی ). چنگ . (شعوری ). آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال آن . (شرفنامه ٔ منیری ). چیزی که مطربان نوازن...