کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سفاری
/sefāri/
معنی
= سپاری
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفاری
لغتنامه دهخدا
سفاری . [ س ِ ] (اِ) ساق خوشه ٔ گندم یعنی علفی که بخوشه ٔ گندم پیوسته است و میان آن مجوف میباشدو آن را به عربی جُل ّ خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
-
سفاری
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) = سپاری : ساق خوشة گندم ، جل .
-
سفاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sefāri = سپاری
-
واژههای همآوا
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ ص َف ْ فا ] (اِخ ) خلف بن احمدبن علی بن لیث صفار. وی به سال 350 پس از ضعف کار سامانیان ولایت سیستان یافت و از عهده ٔ اداره ٔ آن نیک برآمد و کرمان را از آل بویه بگرفت و ضمیمه ٔ ولایت خود کرد، و آل بویه دیگر بار آن ولایت را از وی بازستدند و خ...
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ ص َف ْ فا ] (اِخ ) طاهربن خلف بن احمدبن علی بن لیث ، رجوع به طاهربن خلف بن احمد... شود.
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ ص َف ْ فا ] (اِخ ) طاهربن محمد. رجوع به صفاریان و رجوع به طاهربن محمد... شود.
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ ص َف ْ فا ] (اِخ ) عمروبن لیث . رجوع به صفاریان شود.
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ ص َف ْ فا ] (اِخ ) یعقوب بن لیث . رجوع به صفاریان شود.
-
صفاری
لغتنامه دهخدا
صفاری . [ص َف ْ فا ] (اِخ ) لیث بن علی . رجوع به صفاریان شود.