کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سا
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ ساییدن و سودن) ‹سای› sā ۱. = ساییدن۲. ساینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آسمانسای، پولادسای، سرمهسای، عنبرسای، مشکسای، نمکسای.
-
سا
لهجه و گویش بختیاری
sâ 1. سایه؛ 2. آسمان بىابر.
-
جستوجو در متن
-
کم صلا
لغتنامه دهخدا
کم صلا. [ ک َ ص َ ] (اِ مرکب ) قاعده ای است مقرری که در آن حروف مهمله به ترتیب لف و نشر مرتب تغییر می دهند و معجمه به حال خود می گذارند و آن این است : کم صلا او حط له در سعحرف منقوط را به جایش دع .مثال از علی خراسانی :وصل می گردد به قرب حرفها اسم اله...
-
لغو
لغتنامه دهخدا
لغو. [ ل َغ ْوْ ] (ع ص ، اِ) سخن بیهوده . (منتهی الارب ). لغی ّ. لغوی . سخن نافرجام . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). باطل . (مهذب الاسماء). افکنده . به شمار نیامده . سقط. بی معنی . بیهوده . جرجانی گوید: ضم الکلام ما هو ساقط العبرة منه و هو الذی لا م...
-
زجر
لغتنامه دهخدا
زجر. [ زَ ] (ع مص ) بازداشتن و منع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). باز داشتن کسی را و نهی کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). از کاری بازکردن . (المصادر زوزنی ص 22) (دهار). منع. نهی . و این لغت دراصل بمعنی راندن بوسیله ٔ بانگ ...
-
گندم
لغتنامه دهخدا
گندم . [ گ َ دُ ] (اِ) پهلوی و پازند گنتم ، معربش جندم (در: جوزجندم )، کردی گَنم ، افغانی قنوم ، وخی قیدیم ، سنگلیچی و منجی غندم ، سریکلی ژندم ، ژندوم ، شغنی ژیندم ، یودغا قدوم ، بلوچی گندیم ، و رجوع شود به هوبشمان . گیلکی ، فریزندی ، یرنی و نطنزی گن...