کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سعادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی سعادت
لغتنامه دهخدا
بی سعادت . [ س َ دَ ] (ص مرکب ) (از: بی + سعادت ) بدبخت و ناشاد و نامراد. (از آنندراج ). بدبخت و بی نصیب و بی بهره . (ناظم الاطباء). رجوع به سعادت شود.
-
سعادت جاودانی
دیکشنری فارسی به عربی
سعادة
-
کیمیای سعادت
واژهنامه آزاد
کیمیای خوشبختی؛ نام کتاب معروف غزّالی.
-
باغ سعادت آباد
لغتنامه دهخدا
باغ سعادت آباد. [ غ ِ س َ دَ ] (اِخ ) باغی بوده است به قزوین که باغ جنت نیز خوانده میشده است . رجوع به زندگانی شاه عباس اول ج 1 ص 189 و 193 و همچنین رجوع به باغ جنت و نیز اسامی فهرست امکنه ٔ عالم آرای عباسی شود.
-
باغ سعادت آباد
لغتنامه دهخدا
باغ سعادت آباد. [ غ ِ س َ دَ ] (اِخ ) نام باغهای وسیعی در حدود چهارصد هزارگز مربع که در ساحل جنوبی زاینده رود از پل اللهوردی خان تا پل خواجو امتداد می یافته و آینه خانه و هفت دست و نمکدان در باغ مزبور قرار داشت . در سال 1065 هَ . ق . به دستور شاه عبا...
-
سعادت جاودانی بخشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
طوب
-
سعادت و راحت
فرهنگ گنجواژه
خوشی.
-
سعادت و شِئامت
فرهنگ گنجواژه
نیکی و بدی.
-
سعادت و کامگاری
فرهنگ گنجواژه
نیکی و سعادت.
-
خیر و سعادت
فرهنگ گنجواژه
خوشی.
-
رشک بردن بر سعادت کسی
واژهنامه آزاد
غبطه خوردن.
-
واژههای همآوا
-
ساعدة
لغتنامه دهخدا
ساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) ابن جؤیة هذلی . از شاعران عرب از مخضرمین است که جاهلیت و اسلام را دریافت و اسلام آورد و او را دیوانی است . (کشف الظنون ). رجوع به الموشح چ مصرص 87 و 88 شود.
-
ساعدة
لغتنامه دهخدا
ساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) ابن حرام بن محیصة.از صحابه است . رجوع به اسد الغابة ج 2 ص 244 شود.
-
ساعدة
لغتنامه دهخدا
ساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) ابن عجلان . از شاعران عرب است و دیوانی دارد. (کشف الظنون ).
-
ساعدة
لغتنامه دهخدا
ساعدة. [ ع ِ دَ ] (اِخ ) ابن کعب بن خزرج از قحطان و جد جاهلی است و سعدبن عبادة از ذریت اوست و سقیفه ٔ بنی ساعدة به خاندان او منسوب است . (اعلام زرکلی ).- بنوساعدة ؛ گروهی است از خزرج ، و سقیفه ٔ بنی ساعده بمنزله ٔ سرای است مر ایشان را در مدینه . (منت...