کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطیحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطیحة
لغتنامه دهخدا
سطیحة. [ س َ ح َ ] (ع اِ) مشک که از دو پوست کرده باشند. || توشه دان . (مهذب الاسماء).
-
سطیحة
لغتنامه دهخدا
سطیحة. [ س ُ طَ ح َ ] (اِخ ) نام کاهنی از بنی ذئب . گویند که در بدن او جز استخوان سر استخوان دیگر نبود. (منتهی الارب ). رجوع به سطیح شود.