کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطو
لغتنامه دهخدا
سطو. [ س َطْوْ ] (ع مص ) حمله کردن یا مغلوب نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). حمله بردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || سخت گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرفتن بعنف . (تاج المصادر بیهقی ).گرفتن بعنف و یُعدی بالباء....
-
واژههای همآوا
-
ستو
لغتنامه دهخدا
ستو. [ س ِ ] (اِ) طنبوره را گویند که سه تار داشته باشد. (برهان ) : سیلی خوریم چون دف در عشق فخر جویان زخمه به چنگ آور میزن ستوی ما را. مولوی (از انجمن آرا).رجوع به ستا و ستار و ستاره شود. || زر قلب روکش ، یعنی درون آن مس یا آهن و بیرون آن نقره یا طلا...
-
صتو
لغتنامه دهخدا
صتو. [ ص َت ْوْ ] (ع مص ) جَهان جَهان رفتن . (منتهی الارب ).
-
ستو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] setu = سهتو
-
جستوجو در متن
-
دست کردن
لغتنامه دهخدا
دست کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دست فروبردن در، چنانکه دست در جیب کردن یا دست به کیسه کردن یا دست درون ظرف طعام و غیره کردن . دست بردن . دست دراز کردن . دست زدن : تنها نتوانست رفتن ، چه بر مائده ٔ قدس به تنها دستی کردن ، خرده ای بزرگ دانست . (منش...
-
ابونواس
لغتنامه دهخدا
ابونواس . [ اَ ن ُ ] (اِخ ) حسن بن هانی بن عبدالاول بن الصبّاح الحکمی الفارسی الأهوازی الشاعر المشهور. جدّ او از موالی جرّاح بن عبداﷲ حکمی والی خراسانست و اینکه در نسبت او را حکمی گویند بدین مناسبت است . محمدبن داودبن الجراح در کتاب الورقة آرد که مو...