کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطح دسترسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
level of details
سطح جزئیات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در برنامهریزیهای جاری و سامانههای اجرایی، هریک از سطوحی که در آن ویژگیهای لازم در جابهجایی نیرو و محموله شرح داده میشود
-
gore area
سطح جناغی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سطحی که بین سمت چپ راهگَرد و سمت راست مسیر اصلی در محل واگرایی یا همگرایی واقع میشود
-
forest area
سطح جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سطحی که درختان جنگلی در آن روییده است
-
masticatory surface
سطح جونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← سطح بَرهمایی
-
level of service 1
سطح خدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوع و میزان خدمات متناسب با نیازهای مهمانانی که متولیان جهانگردی قصد جذبشان را دارند
-
vestibular surfac
سطح دهلیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← سطح رُخی
-
facial surface
سطح رُخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] سطحی از دندان که به سمت صورت یا دهلیز دهان قرار دارد متـ . سطح دهلیزی vestibular surface
-
root surface
سطح ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] سطح نمایان ریشۀ جوش در طرف مقابل سطحی که بر روی آن جوشکاری انجام شده است
-
weaving section
سطح ضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از مسیر که حرکتِ ضربدری در آن امکانپذیر باشد
-
erosion surface
سطح فرسایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطح زمینی که براثر فرسایش شکل گرفته باشد
-
control surface 1
سطح فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از سطوح متحرکی که نزدیک لبههای سطوح اصلی هواپیما لولا شده است و با تغییر زاویه، وضعیت هواپیما را در پرواز تغییر میدهد
-
constant-pressure surface, isobaric surface
سطح فشارثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سطحی که فشار جوّ در همۀ نقاط آن در یک زمان معین یکسان است
-
active area
سطح فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بخشی از پیوندگاه یکسوساز فلزی که جریان پیشرونده را از خود عبور میدهد
-
level of service 2
سطح کارایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] درجهبندی بزرگراه ازنظر میزان مؤثر بودن آن در تردد، در شرایط عملی
-
palatine surface
سطح کامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] سطحی از دندانهای فک بالا که به سمت کام قرار دارد