کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سسک
لغتنامه دهخدا
سسک . [ س ِ ] (اِ) کوچکترین پرنده ای است بسیار بانشاط و ظاهراً لاسکوی . گنجشکی است سخت خرد که دائم دم خود را می جنباند. مرغی است کوچک برنگ خشینه که بیشتر در گلستانها بوده و بجهد. (یادداشت مؤلف ).- امثال :سسک هفت بچه می آورد یکیش بلبل است .یا بلبل ه...
-
واژههای مشابه
-
سِسک و بُلبُل
فرهنگ گنجواژه
پرندگان خوش الحان و بدلی.
-
گِسک، تِسک،سسک
لهجه و گویش تهرانی
بلبل ناقص، سهره، از 7 تا بچه بلبل 6 تا گسک میشوند.
-
جستوجو در متن
-
wren
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ران، سسک، انواع چکاوک اوازخوان شبیه سسک
-
wrens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، سسک، انواع چکاوک اوازخوان شبیه سسک
-
لاسکوی
لغتنامه دهخدا
لاسکوی . [ ک ُ ] (اِ) نام جانورکی است کوچک و خوش آواز. (برهان ). ظاهراً سیره یا مرغ کوچک دیگری است و یا پرنده ٔ کوچکی که امروز سسک نامیده میشود. بعضی این را به معنی لحنی از الحان موسیقی یا آلتی از موسیقی گمان برده اند ولی من شاهدی برای آن نیافتم و بی...