کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سزا
/se(a)zā/
معنی
پاداش نیکی یا بدی؛ مزد؛ پاداش؛ جزا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جزا، عقوبت، قصاص، گوشمال، مجازات
۲. تقاص، تلافی
۳. سزاوار، شایسته، لایق
دیکشنری
desert, justice, Nemesis, penalty, quittance, recompense, repayment, requital, retribution, return, reward, tit for tat, wage
-
جستوجوی دقیق
-
سزا
واژگان مترادف و متضاد
۱. جزا، عقوبت، قصاص، گوشمال، مجازات ۲. تقاص، تلافی ۳. سزاوار، شایسته، لایق
-
سزا
فرهنگ فارسی معین
(س ) 1 - (ص .) لایق ، سزاوار. 2 - (اِ.) پاداش ، جزا.
-
سزا
لغتنامه دهخدا
سزا. [ س ِ / س َ ] (ص ) پهلوی «سچاک « »سچاکیها» (شایسته ، شایستگی ) از ریشه ٔ «سچ » . «سچاک وار». رجوع به سزاوار و سزیدن شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). لایق و سزاوار. (برهان ) (جهانگیری ). لایق و درخور. (آنندراج ) : ز ده گونه ریچال و ده گونه واگل...
-
سزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sačāk] se(a)zā پاداش نیکی یا بدی؛ مزد؛ پاداش؛ جزا.
-
سزا
دیکشنری فارسی به عربی
عقاب
-
واژههای مشابه
-
سزا دادن
واژگان مترادف و متضاد
جزا دادن، عقوبت کردن، مجازات کردن ≠ پاداش دادن
-
جزا و سزا
لغتنامه دهخدا
جزا و سزا. [ ج َ وُ س َ / س ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چوب خدایی . بر خر خود نشستن . بر خر خود سوار شدن . دم گرگ بر پای میش بستن (کنایه از انتقام ضعیف از قوی گرفتن ). مکافات اعمال . کیفر. (مجموعه ٔ مترادفات ص 109). این لفظ برای پاداش عمل آید. (ازکشف...
-
سِزا و جزا
فرهنگ گنجواژه
مترادف،اجر.
-
سزا و ناسزا
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
جستوجو در متن
-
به حق
فرهنگ واژههای سره
به سزا
-
جزا
فرهنگ واژههای سره
بادافره، سزا
-
قصاص
واژگان مترادف و متضاد
تلافی، سزا، عقوبت، یاسا
-
حق
فرهنگ واژههای سره
راست، سزا، هده