کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سری سقطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سری سقطی
لغتنامه دهخدا
سری سقطی . [ س َ ی ِ س َ ق َ ] (اِخ ) نام بزرگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زاهدی است معروف . (منتهی الارب ). امام اهل تصوف بود و در اصناف علم بکمال بود و دریای اندوه و درد بود و کوه حلم و ثبات بود و خزانه ٔ مروت و شفقت بود و در رموز و اشارات اعجوبه...
-
واژههای مشابه
-
سري
دیکشنری عربی به فارسی
مخفي , غيرمشروع , زيرجلي , محرمانه , داراي ماموريت محرمانه , راز دار
-
سَرى
لهجه و گویش بختیاری
sari نابرابرى (به پارچه کج بریده یا فرشى کجبافته گویند).
-
کج سری
لغتنامه دهخدا
کج سری . [ ک َ س َ ] (حامص مرکب ) حالت کج سر. سوء سلوک . بدسری . بدرفتاری . (یادداشت مؤلف ): بنای کج سری را با شوهر خود گذاشت . (از یادداشت مؤلف ).
-
گلک سری
لغتنامه دهخدا
گلک سری . [ گ ُ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در 6000گزی جنوب خاوری سراوان ، کنار راه شوسه ٔ سراوان به کوهک و 65000گزی باختر بندرعباس ، سر راه فرعی خمیر به بندرعباس . هوای آن گرم و دارای 120 تن سکنه است . آب آن از قنات...
-
کلاته سری
لغتنامه دهخدا
کلاته سری . [ ک َ ت ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل است و سکنه 441 تن . آب آنجا از قنات ، محصول آن غلات ، زعفران ، و شغل مردم زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلان سری
لغتنامه دهخدا
کلان سری . [ ک َ س َ ] (حامص مرکب ) بزرگ سر بودن . گنده بودن سر : باوی است از کلان سری همسرخر دجالک درازرکاب .سوزنی .
-
acrocephalia, oxycephaly
مخروطسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[دامپزشکی - پاتوبیولوژی] حالت قلهدار بودن نوک سر
-
ice skating, skating 2
یخسُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حرکت بر روی یخ با استفاده از یخسُره
-
سبک سری
لغتنامه دهخدا
سبک سری . [ س َ ب ُ س َ ](حامص مرکب ) حماقت و فرومایگی . (غیاث ) (آنندراج ).
-
سخت سری
لغتنامه دهخدا
سخت سری . [ س َ س َ ] (حامص مرکب ) لجاجت مقاومت . ایستادگی . پایداری : ابوالقاسم کثیررا بباید گفت تا خویشتن را بدو دهد و لجوجی و سخت سری نکند که حیفی بر او گذاشته نیاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 371). دیرتر از اسب جدا شدم بسبب پیری ، پنداشتند که سخت سری...
-
زیاده سری
لغتنامه دهخدا
زیاده سری . [ دَ / دِ س َ ] (حامص مرکب ) خودپسندی . (غیاث ) (آنندراج ). خودپرستی و خودبینی و سرکشی و تکبر. (ناظم الاطباء) : بهوش باش که شمشیرعدل عریان است مکن چو شمع در این انجمن زیاده سری . ملامفید بلخی (از آنندراج ).رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
آتش سری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] 'ātašsari تندخویی؛ خشمناکی؛ نابردباری: ◻︎ مکن تیزمغزی و آتشسری / نه زاینسان بُوَد مهتر لشکری (فردوسی: ۷/۵۵۶).
-
آن سری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آنسر) [قدیمی] 'ānsari ۱. آنطرفی.۲. [مقابلِ اینسری] [مجاز] آخرتی؛ اخروی؛ آنجهانی: ◻︎ باشم گستاخوار با تو که لاشی کند / صد گنه اینسری یک نظر آنسری (سنائی۲: ۳۱۵).۳. [مجاز] غیبی؛ خدایی: ◻︎ برآوردن ز مغرب آفتابی / مسلّم شد ...