کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سریغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سریغ
/sariq/
معنی
= سپریغ
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سریغ
لغتنامه دهخدا
سریغ. [ س َ ] (اِ) خوشه ٔ انگور پردانه . و بعضی گویند خوشه ٔ انگوری باشد که هنوز دانه هایش درست نشده باشد. (برهان )(آنندراج ). خوشه ٔ انگور باشد پربار که هنوز دانه های سخت پیدا نکرده باشد یعنی فروتر از ارزن . (اوبهی ).
-
سریغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sariq = سپریغ
-
واژههای همآوا
-
صریق
لغتنامه دهخدا
صریق . [ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صریقه است . رجوع به صریقه شود.