کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سریدن
/soridan/
معنی
لیز خوردن؛ سُر خوردن؛ لغزیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سر خوردن، لغزیدن، لیز خوردن
دیکشنری
coast, glide, skid, skim, skitter, slide
-
جستوجوی دقیق
-
سریدن
واژگان مترادف و متضاد
سر خوردن، لغزیدن، لیز خوردن
-
سریدن
فرهنگ فارسی معین
(سُ دَ ) (مص ل .)سر خوردن ، لغزیدن .
-
سریدن
لغتنامه دهخدا
سریدن . [ س َ دَ ] (مص ) سرودن . (آنندراج ). سرائیدن . (ناظم الاطباء).
-
سریدن
لغتنامه دهخدا
سریدن . [ س ُ دَ ] (مص ) لغزیدن . سُرخوردن . از سطحی مایل به پستی نشسته بزیر لغزیدن . (یادداشت مؤلف ).
-
سریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) soridan لیز خوردن؛ سُر خوردن؛ لغزیدن.
-
سریدن
دیکشنری فارسی به عربی
انزلاق , تزلج , ساحل , هبوط
-
سریدن
لهجه و گویش تهرانی
لیز خوردن
-
واژههای مشابه
-
بیرون سریدن
لغتنامه دهخدا
بیرون سریدن . [ س ُ دَ ] (مص مرکب )به خارج سر خوردن . رجوع به سریدن و سر خوردن شود.
-
سُرسُره، سروندن، سریدن
لهجه و گویش تهرانی
لغزیدن
-
جستوجو در متن
-
coasted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همسایه، سریدن
-
coasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساحلی، سریدن
-
سر خوردن
واژگان مترادف و متضاد
سریدن، لغزیدن، لیز خوردن
-
لغزیدن
واژگان مترادف و متضاد
سرخوردن، سریدن، لخشیدن، لیزخوردن