کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرگل
لغتنامه دهخدا
سرگل . [ س َ گ َ ] (اِ مرکب ) گویی باشد که طفلان از ریسمان سازند و بدان بازی کنند. (برهان ) (رشیدی ). || نظیر سرگروه و سرخیل . (از آنندراج ).
-
سرگل
لغتنامه دهخدا
سرگل . [ س َ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . دارای 132 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سرگل
واژهنامه آزاد
سَرگُل (Sargol):به قسمت کُلاله قرمز رنگ زعفران در فرهنگ واژگان پایتخت زعفران جهان(قائنات) سَرگُل گفته می شود . که نام فروشگاه بین المللی اینترنتی (زعفران سرگل)(Sargolzaferan.com , Sargolzaferan.ir ) از همین ریشه می باشد. رنگ و عطر دل انگیز و نشاط آور...
-
واژههای مشابه
-
سرگل آباد
لغتنامه دهخدا
سرگل آباد. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام پازوکی بخش ورامین شهرستان تهران . دارای 269 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ جاجرود. محصول آن غلات ، صیفی و چغندر قند. شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
حسین آباد سرگل
لغتنامه دهخدا
حسین آباد سرگل . [ ح ُ س ِ س َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری شوسف و هفت هزارگزی شمال چاه محمدعلی . ناحیه ای است واقع در دامنه ولی گرمسیر. دارای 19 تن سکنه است . راه مالرو میباشد. (فرهنگ ج...
-
جستوجو در متن
-
سر
لهجه و گویش تهرانی
اول،قسمت خوب و مرغوب،بالا: سرگل، سرچراغی، سردیگ، سرجهازی، سرسبد (گل سرسبد)/ محل:سرچشمه، سرآسیاب، سرپولک، سرتخت
-
شانه کردن
لغتنامه دهخدا
شانه کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با شانه مو را باز کردن و پاک کردن . (فرهنگ نظام ). بمعنی شانه زدن . (بهار عجم ) (آنندراج ). خوارکردن و از هم باز کردن تارهای موی سر تا درهم و ژولیده و کرک ننماید : که باز شانه کند همچو باد سنبل رابه پیش چنگ...