کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگزید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرگزید
معنی
( ~ . گَ) (اِمر.) نک سرگزیت .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرگزید
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (اِمر.) نک سرگزیت .
-
سرگزید
لغتنامه دهخدا
سرگزید. [ س َ گ َ ] (اِ مرکب ) سرگزیت است که جزیه و زری باشد که از کفار گیرند. (برهان ). سرگزیت . (جهانگیری ).
-
جستوجو در متن
-
سرگزیت
لغتنامه دهخدا
سرگزیت . [ س َ گ َ ] (اِ مرکب ) از: سر + گزیت . سرگزید. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). زری را گویند که سرشمار کفار نموده از ایشان بطریق جزیه بگیرند، چه گزیت بمعنی جزیه باشد، و جزیه معرب آن است . (برهان ) (جهانگیری ). جزیه . (نصاب ). سرانه . (السامی ) ...
-
جزیة
لغتنامه دهخدا
جزیة. [ ج ِزْ ی َ ] (معرب ، اِ) خراج زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء). || آنچه از ذمی گیرند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). این لفظ مأخوذ از گَزیت و گِزْیَت فارسی است . (ناظم الاطباء). آنچه ب...