کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگرمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرگرمی
/sargarmi/
معنی
۱. اشتغال؛ توجه.
۲. کاری که شخص را مشغول سازد.
۳. (اسم) آنچه سبب وقتگذرانی و تفریح باشد از انواع بازی، ورزش، سینما، و تئاتر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اشتغال، تفریح، تفنن، مشغله، مشغولیت
دیکشنری
amusement, avocation, delectation, entertainment, game, hobby, occupation, pastime, pursuit, recreation
-
جستوجوی دقیق
-
سرگرمی
واژگان مترادف و متضاد
اشتغال، تفریح، تفنن، مشغله، مشغولیت
-
entertainment
سرگرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] برنامههای سرگرمکننده، مانند نمایش فیلم و بازی و غیره، که در طول سفر برای مسافران و مهمانان تدارک دیده میشود
-
سرگرمی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (اِ.) آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد.
-
سرگرمی
لغتنامه دهخدا
سرگرمی . [ س َ گ َ ](حامص مرکب ) اشتغال : مایه ٔ سرگرمی . اسباب سرگرمی .
-
سرگرمی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] sargarmi ۱. اشتغال؛ توجه.۲. کاری که شخص را مشغول سازد.۳. (اسم) آنچه سبب وقتگذرانی و تفریح باشد از انواع بازی، ورزش، سینما، و تئاتر.
-
سرگرمی
دیکشنری فارسی به عربی
استجمام , انحراف , ترفيه , تسلية , رياضة , لعبة , مرح , هواية
-
واژههای مشابه
-
سرگرمی مخصوص
دیکشنری فارسی به عربی
مسرحية
-
جستوجو در متن
-
pastimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگرمی ها، سرگرمی، تفریح، ورزش، مشغولیات، کاروقت گذری
-
edutainment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگرمی
-
preentertainment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبل از سرگرمی
-
hobbyists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگرمی ها
-
subtunics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگرمی
-
funereality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگرمی