کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگردانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرگردانی
/sargardāni/
معنی
۱. سرگشتگی؛ حیرت.
۲. آوارگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پریشانی، حیرانی، تحیر، حیرت، سرگشتگی
۲. آوارگی، دربهدری
۳. بلاتکلیفی
دیکشنری
vagabondage, wandering
-
جستوجوی دقیق
-
سرگردانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پریشانی، حیرانی، تحیر، حیرت، سرگشتگی ۲. آوارگی، دربهدری ۳. بلاتکلیفی
-
سرگردانی
لغتنامه دهخدا
سرگردانی . [ س َ گ َ ] (حامص مرکب ) حیرانی . تحیر. درماندگی . راه به جائی نداشتن . بیچارگی : در گردش خویش اگر مرا دست بدی خود را برهاندمی ز سرگردانی . خیام .ز سرگردانی تست اینکه پیوست به هر نااهل و اهلی میزنم دست . نظامی .همچو گویی کرده ای گم پا و سر...
-
سرگردانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] sargardāni ۱. سرگشتگی؛ حیرت.۲. آوارگی.
-
سرگردانی
دیکشنری فارسی به عربی
تجول
-
واژههای مشابه
-
polar wandering
سرگردانی قطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جابهجایی درازمدت و کموبیش منظم قطبهای زمین
-
محنت و سرگردانی
فرهنگ گنجواژه
ناکامی.
-
جستوجو در متن
-
surreverence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردانى
-
glavering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردانی
-
nonverminous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون سرگردانی
-
botry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردانی
-
restrike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردانی
-
گیجی و سر درگمی
فرهنگ گنجواژه
سرگردانی.
-
کاسه چکنم
لهجه و گویش تهرانی
سرگردانی