کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرگرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرگرای
/sarge(a)rāy/
معنی
۱. سرگراینده؛ سرپیچیکننده؛ سرکش؛ نافرمان.
۲. بیقرار؛ بیآرام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرگرای
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص فا.) 1 - بی قرار. 2 - نافرمان .
-
سرگرای
لغتنامه دهخدا
سرگرای . [ س َ گ َ / گ ِ ] (نف مرکب ) آنکه سرش بگردد. (آنندراج ). || مجازاً سرکوب کننده . نابودکننده . آنچه قصد کوفتن یا انداختن سر کند : چو من گرزه ٔ سرگرای آورم سرانشان همه زیر پای آورم . فردوسی .رجوع به گرای شود.
-
سرگرای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sarge(a)rāy ۱. سرگراینده؛ سرپیچیکننده؛ سرکش؛ نافرمان.۲. بیقرار؛ بیآرام.
-
جستوجو در متن
-
گره گشای
لغتنامه دهخدا
گره گشای . [ گ ِ رِه ْ گ ُ ] (نف مرکب ) گره گشاینده . گره گشا : در در آن رشته سرگرای بودکه کلیدش گره گشای بود. نظامی .تیغ او در مفاصل عدو چون قضا گره گشای . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن که عهد بر سر زلف گره گشای تو بست .حافظ...
-
گرای
لغتنامه دهخدا
گرای . [ گ َ / گ ِ ] (اِ) میل . رغبت . (از برهان ) (از آنندراج ). || حمله ، یعنی چیزی را مانند چوب و سنگ و امثال آن برداشتن و بجانب کسی انداز کردن و نینداختن و یا دویدن بطرف کسی به قصد زدن ونزدن و امر به این معنی هم هست ، یعنی میل نمای و قصد حمله کن ...
-
گرایی
لغتنامه دهخدا
گرایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گراییدن . این کلمه تنها به کار نمی رود بلکه به صورت ترکیب های ذیل آید:- دست گرایی ؛ : هرکه فضل و قوت خویش بر ضعیفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که دیگران را اگرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند، هرآینه قوت او...
-
گرزه
لغتنامه دهخدا
گرزه . [ گ ُ زَ / زِ ] (اِ) گرز که عربان عمود گویند. (برهان ) : چو من گرزه ٔ سرگرای آورم سرانتان همه زیر پای آورم . فردوسی .خنجر بیست منی گرزه ٔ پنجاه منی کس جز او کار نبسته ست مگر رستم زر. فرخی .ارزنی باشد به پیش حمله اش ارژنگ دیوپشه ای باشد به پیش ...
-
ثعبان
لغتنامه دهخدا
ثعبان . [ ث ُ ] (ع اِ) مار بزرگ . مار عظیم . اژدها.(غیاث اللغة) (نصاب الصبیان ) (السامی فی الاسامی ). اژدر. (بحر الجواهر). یا خاص است به مار نر. یا مطلق مار است . تنین . برغمان . برسان . ج ، ثعابین : میر موسی کف ، شمشیر چو ثعبان دارددست فرعون و جنودش...
-
زورآزما
لغتنامه دهخدا
زورآزما. [ زْ / زِ ] (نف مرکب ) زورآزمای . زورآزماینده . آنکه زور و نیروی خویش را به معرض آزمایش درآورد. کسی که با دیگری دست و پنجه نرم کند. پهلوان . (فرهنگ فارسی معین ). پهلوان را گویند. (آنندراج ). پهلوان و کشتی گیر. (ناظم الاطباء) : دو تن را بفرمو...
-
ایچ
لغتنامه دهخدا
ایچ . (ق ) هیچ . (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) (غیاث اللغات ) : بانگ زله کرد خواهد کر گوش و ایچ ناساید مگر ما از خروش . رودکی (دیوان چ نفیسی ص 1079).یکی بهره را بر سه بهره است بخش تو هم بر سه بهر ایچ برتر مشخش . ابوشکور (از گنج بازیافته ص 29).که ب...
-
زمین بوس
لغتنامه دهخدا
زمین بوس . [ زَ ] (حامص مرکب ) زمین بوسی . بوسیدن زمین و آن رسم ورود به درگاه شاهان و بزرگان بود. (فرهنگ فارسی معین ). سجده . سجود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). بوسیدن زمین و آن نوعی از آداب است . (آنندراج ) : برزویه شرط خدمت و زمین بوس بجای آورد. (کلی...
-
شد
لغتنامه دهخدا
شد. [ ش َ] (فعل ) مخفف ِ «شود». (یادداشت مؤلف ). و در تمامی شواهد ذیل شَد مخفف ِ «شود» آمده است . (از یادداشت به خط دهخدا) : و شهریار را بخواند و به خانه اندر همی داشت و به خلق ننمودی ،تا بزرگ شَد [بهرام چوبینه ] و خویشتن را شهریار نخواندی . (ترجمه ...
-
چرخ
لغتنامه دهخدا
چرخ . [ چ َ ] (اِ) فلک سیارگان بود. (فرهنگ اسدی ). آسمان و فلک . (برهان ). فلک . (جهانگیری ). کره . سپهر و آسمان و کره ٔ فلکی . (ناظم الاطباء). آسمان به اعتقاد قدیم که کره ای است گردنده . (فرهنگ نظام ). گردون . فلک الافلاک : چرخ چنین است و بر این ره ...
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . [ پ َ / پ ِ ی ِ ] (حرف اضافه ) برای ِ. بهرِ. ل ِ. جهت ِ. علت ِ. واسطه ٔ. سبب ِ : من امروز نز بهر جنگ آمدم پی پوزش نام و ننگ آمدم . فردوسی .سپه را بکردار پروردگاربهر جای بردم پی کارزار. فردوسی .آتش بر دیگ پی کار تست آب به بیگار تو در آسیاست . ناص...