کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرکوبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرکوبه
/sarkube/
معنی
۱. گرز؛ گرز گران.
۲. (اسم مصدر) طعنه؛ سرزنش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرکوبه
فرهنگ فارسی معین
(سَ بَ یا بِ) (اِ.) گرز.
-
سرکوبه
لغتنامه دهخدا
سرکوبه . [ س َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) از: سر + کوب (کوفتن ) + َه (نشانه ٔ اسم آلت ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).گرز گران . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) : سخت سرکوفته دارندش و او نالد زارناله ٔ مرد ز سرکوبه ٔ اعدا شنوند. خاقانی . || (ن مف مرکب ) سرک...
-
سرکوبه
لغتنامه دهخدا
سرکوبه . [ س ِ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حمزه لو بخش خمین شهرستان محلات . دارای 546 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه ٔ چوگان . محصول آن غلات ، بنشن ، چغندر قند، پنبه ، انگور، بادام . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سرکوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sarkube ۱. گرز؛ گرز گران.۲. (اسم مصدر) طعنه؛ سرزنش.