کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرکا
/serkā/
معنی
= سرکه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرکا
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) تُرشی ، سرکه .
-
سرکا
لغتنامه دهخدا
سرکا. [ س ِ ] (اِ) سرکه و به زبان عربی خَل ّ گویند. (برهان ) (آنندراج ). سرکه . (رشیدی ) : کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه بدین سرکای نه سالش نباید کرد خرسندی . مولوی (از جهانگیری ).هرکه صفراوی بود سرکا کشد.مولوی (از آنندراج ).
-
سرکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] serkā = سرکه
-
سرکا
واژهنامه آزاد
ایده ساز serka
-
سرکا
واژهنامه آزاد
سریح وکامل
-
سرکا
واژهنامه آزاد
سرعت در کشف ایده
-
جستوجو در متن
-
ابوثقیف
لغتنامه دهخدا
ابوثقیف . [ اَ ث ِق ْ قی ] (ع اِ مرکب ) سِرکه . سک . سِرکا. سِتَه . خَل ّ. (المزهر). ادام البیت .
-
حلوایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به حلوا) [عربی. فارسی] halvāy(')i ۱. حلواپز؛ حلوافروش: ◻︎ تو خواهی آستین افشان و خواهی روی در هم کش / مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی (سعدی۲: ۶۰۸).۲. آغشته به حلوا.۳. علاقهمند به حلوا: ◻︎ معده حلوایی بُوَد حلوا کشد / معده صف...
-
شترغاز
لغتنامه دهخدا
شترغاز. [ ش ُ ت ُ ] (اِ مرکب ) طرثوث . (تفلیسی ). همان اشترغاز است که بیخ درخت انگدان باشد و بعضی گویند گیاهی است که بیخ آن را آچار سازند. (برهان ). صمغ شترغاز یااشترغاز آنغوژه است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بیخ گیاهی است که در سرکه نهند و به ری...
-
سرکه
لغتنامه دهخدا
سرکه . [ س ِ ک َ /ک ِ ] (اِ) سرکا. گیلکی «سرکه » . می ترش شده بوسیله ٔ تخمیر. خَل ّ. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ابونافع. (دهار). اسم فارسی خَل ّ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). آب انگور ترش شده : بیاورد زن خوان و بنهاد راست بر او تره و سرکه و نان و ما...