کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرپر
/sarpor/
معنی
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرپر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پُ) (ص مر.) نوعی تفنگ که باروت یا گلولة آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود.
-
سرپر
لغتنامه دهخدا
سرپر. [ س َ پ ُ ] (ص مرکب ) مقابل ته پر و سرخالی . (یادداشت مؤلف ). || نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. (یادداشت مؤلف ).
-
سرپر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ تهپر] sarpor ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند.
-
واژههای همآوا
-
سر پُر
لهجه و گویش بختیاری
sar por تفنگ سر پر.
-
سر پُر
لهجه و گویش تهرانی
تفنگی که از سر پر میشود
-
جستوجو در متن
-
muzzleloading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتقال، سرپر
-
fusil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fusil، تفنگ چخماقی سرپر
-
fusils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fusils، تفنگ چخماقی سرپر
-
muzzle-loading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری خلط، سرپر
-
چمخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شمخال› (نظامی) [قدیمی] čamxāl نوعی تفنگ یا تپانچۀ سرپر.
-
کارابین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carabine] (نظامی) kārābin نوعی تفنگ لولهکوتاه سرپر؛ قرابین.
-
flintlock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، تفنگ سرپر چخماقی قدیمی
-
flintlocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flintlocks، تفنگ سرپر چخماقی قدیمی