کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرو ستاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرو ناز
لغتنامه دهخدا
سرو ناز. [ س َرْ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سرو نورسته را گویند، چه ناز بمعنی نورسته هم آمده است . (برهان ). || سروی را نیز گویند که شاخهای آن به هر طرف مایل باشد، برخلاف سرو آزاد. (برهان ) (آنندراج ). این جور در باغها کاشته میشود و به نام سرو کاشی...
-
سهی سرو
لغتنامه دهخدا
سهی سرو. [ س َ س َرْوْ ] (اِ مرکب ) سرو راست . سرو کشیده . || قامت بلند. قامت راست : سهی سروش از خم کمان دار شدتهی گنجش از در گران بار شد. اسدی .ای سهی سرو ندانم چه اثر ماند از توتونماندی و در آفاق خبر ماند از تو. خاقانی .سحرگه آن سهی سروان سرمست بدا...
-
سیه سرو
لغتنامه دهخدا
سیه سرو. [ ی َه ْ س َرْوْ ] (اِ مرکب ) نوعی از سرو و آنرا سرو سیاه گویند. (آنندراج ).
-
بان سرو
لغتنامه دهخدا
بان سرو. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 28 هزارگزی شمال باختری چوار و 39 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آباد واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 80 تن سکنه وآب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلا...
-
اوج سرو
لغتنامه دهخدا
اوج سرو. [ اَ س َ ] (اِ مرکب ) نام نغمه ایست از موسیقی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
چوب سرو
دیکشنری فارسی به عربی
ارز
-
سرو کوهی
دیکشنری فارسی به عربی
شجرة العرعر
-
سرو وضع
لهجه و گویش تهرانی
ظاهر
-
سرو ته
فرهنگ گنجواژه
همگی
-
سِرو عَلَن
فرهنگ گنجواژه
آشکار و نهان.
-
سرو کیسه
فرهنگ گنجواژه
کیسه،جیب. سر کیسه کردن= خرج تراشیدن.
-
سَرو وَر
فرهنگ گنجواژه
قسمت بالای اندام.
-
صفت سرو
واژهنامه آزاد
سهی
-
سرو سا
واژهنامه آزاد
مانند سرو
-
سرو کردن
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زاوَریدَن.