کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سروپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سروپا
مترادف و متضاد
ابتداتاانتها، کلا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سروپا
واژگان مترادف و متضاد
ابتداتاانتها، کلا
-
واژههای مشابه
-
بی سروپا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بیسروبیپا› [مجاز] bisaropā ۱. پست؛ فرومایه.۲. درمانده؛ ناتوان.۳. بیسروته.
-
واژههای همآوا
-
سر و پا
لغتنامه دهخدا
سر و پا. [ س َ رُ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) از پا تا سر. (آنندراج ). اول و آخر : یکایک هرچه میدانم سر وپای بگویم با تو گر خالی بود جای . نظامی . || (اِ مرکب ) سر و سامان . نظم و قاعده : آن ِ شما ندانم و دانم که تا منم کار زمانه را سر و پایی نیافتم . خ...
-
سر و پا
فرهنگ گنجواژه
موقعیت اجتماعی. بی سر و پا.
-
جستوجو در متن
-
لاابالی
فرهنگ واژههای سره
بی بندوبار، بی سروپا
-
گداجلنبر
لغتنامه دهخدا
گداجلنبر. [ گ َ / گ ِ ج ُ لُم ْ ب ُ ](ص مرکب ) گدای بی سروپا. بی چیز. آسمان جل . بی سروپا.
-
الواط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [جمعِ لوطی، به سیاق عربی] [عامیانه] 'alvāt هرزه؛ لوده؛ ولگرد؛ بیسروپا؛ الدنگ.
-
ناکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) nākes نااهل؛ نالایق؛ پست و فرومایه؛ بیسروپا؛ بدسرشت.
-
لات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] lāt ۱. آدم فقیر و بیچیز.۲. بیسروپا؛ ولگرد.〈 لاتولوت: [عامیانه] = لات〈 لاتوپات: [عامیانه]۱. بسیار فقیر و بیچیز.۲. بیسروپا؛ ولگرد.
-
لیتک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] litak ۱. مفلس.۲. بیسروپا؛ لات.۳. غلام؛ کنیز.
-
چپانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چپان) [قدیمی] čapāni ۱. کهنهپوش؛ ژندهپوش.۲. رند و بیسروپا.
-
الدنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] 'aldang ۱. بیعار.۲. لوده.۳. بیکاره.۴. مفتخور.۵. ولگرد و بیسروپا.