کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سروقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سروقت
/sar[e]vqat/
معنی
۱. سراغ؛ پرسش؛ جستجو.
۲. جایگاه؛ مقام.
〈 سرْوقت کسی رفتن: [مجاز] به ملاقات او رفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سراغ، پرسش
۲. جستوجو، جستجو
۳. دیدار
۴. مقام، جایگاه
برابر فارسی
به هنگام
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سروقت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سراغ، پرسش ۲. جستوجو، جستجو ۳. دیدار ۴. مقام، جایگاه
-
سروقت
فرهنگ واژههای سره
به هنگام
-
سروقت
فرهنگ فارسی معین
(سَ وَ) [ فا - ع . ] (اِ.) 1 - سراغ ، پرسش ، جستجو. 2 - جایگاه ، مقام . ؛~کسی رفتن به سراغ وی رفتن .
-
سروقت
لغتنامه دهخدا
سروقت . [ س َ رِ / س َرْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سراغ . جستجو. پرسش . دیدار. ملاقات : دو دوست یک نفس از غم کجا برآسودندکه آسمان به سروقتشان دواسبه نتاخت . سعدی .بسی نیز بودی که دامن کشان به سروقت من آمدندی خوشان . نزاری قهستانی .جمعی از اوباش ا...
-
سروقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] sar[e]vqat ۱. سراغ؛ پرسش؛ جستجو.۲. جایگاه؛ مقام.〈 سرْوقت کسی رفتن: [مجاز] به ملاقات او رفتن.
-
جستوجو در متن
-
پیشاپیش
لغتنامه دهخدا
پیشاپیش . (اِ مرکب ، ق مرکب ) (از: پیش و الف واسطه (وقایه ) و پیش ) پیش پیش .مقدم بر همه . از پیش همه . جلوتر از دیگران . منا. (منتهی الارب ). مبداء. لقاط. (منتهی الارب ) : گرچه ما را نیست پیشاپیش دود مشعلی نیست دود آه مظلومی هم از دنبال ما. واعظ قزو...
-
غفلة
لغتنامه دهخدا
غفلة. [ غ َ ل َ ] (ع مص ) غافل شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گذاشتن و فراموش کردن چیزی . (از منتهی الارب ). بی تیمار شدن . (دهار). بیخبر گشتن . (منتهی الارب ). ناآگاه بودن از چیزی ، و سرشار صفت اوست . (آنندراج ):...
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن بختیار. از امرای دیالمه که طاهر عامل دیه دمان (دو فرسخی شیراز) صمصام الدوله را مقید کرد ونزد او برد و ابونصر به سال 388 هَ . ق . صمصام الدوله را بقتل رسانید و چون بهاءالدوله بسلطنت رسید ابوعلی بن استاد از امرای صمصام الد...
-
رغبت
لغتنامه دهخدا
رغبت . [ رَ ب َ ] (ع اِمص )میل و اراده . (ناظم الاطباء). خواهش ، و خواهش از روی میل و آرزو از چیزی . (ناظم الاطباء). میل و خواهش به چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).خواهش کردن ، و با (در) متعدی شود و با لفظ آمدن و افتادن و داشتن م...
-
سر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sar] sar ۱. (زیستشناسی) عضو بدن انسان و حیوان از گردن به بالا که مغز و چشم و گوش و بینی در آن قرار دارد.۲. [مجاز] آغاز و اول چیزی: سر زمستان، سر سال.۳. [مجاز] بالای چیزی: سر درخت، سر دیوار، سر کوه.۴. [مجاز] نوک چیزی: سرِ انگشت، سر سوزن...
-
صاحب الزنج
لغتنامه دهخدا
صاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خواند و زنگیان را که در سباخ بودند فراهم ساخت و از دجله ...