کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرنیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرنیزه
/sarneyze/
معنی
آلتی فولادی و نوکتیز که به سر نیزه یا تفنگ نصب کنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
رمح، سنان
دیکشنری
bayonet
-
جستوجوی دقیق
-
سرنیزه
واژگان مترادف و متضاد
رمح، سنان
-
سرنیزه
فرهنگ فارسی معین
(سَ. نِ یا نَ زِ یا زَ) (اِمر.) آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند.
-
سرنیزه
لغتنامه دهخدا
سرنیزه . [ س َ ن َ / ن ِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) آلتی فولادین و نوک تیز که آن رابالای نیزه یا تفنگ نصب کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
سرنیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarneyze آلتی فولادی و نوکتیز که به سر نیزه یا تفنگ نصب کنند.
-
واژههای مشابه
-
lanceolate
سرنیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل سرنیزه در گیاهان که با طولی چند برابر عرض و قاعدهای گرد به سمت رأس باریک شود
-
جستوجو در متن
-
bayonet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرنیزه، با سرنیزه مجبور کردن
-
bayonets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلی کوپتر، سرنیزه، با سرنیزه مجبور کردن
-
sternways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرنیزه
-
bayoneting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، با سرنیزه مجبور کردن
-
سنان
واژگان مترادف و متضاد
سرنیزه، نبراس، نیزه
-
سنان
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) سرنیزه .
-
bayoneted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بویژه، با سرنیزه مجبور کردن
-
مزجل
لغتنامه دهخدا
مزجل . [ م ِ ج َ ] (ع اِ) سرنیزه یا نیزه ٔ خرد. (منتهی الارب )(آنندراج ). سرنیزه و نیزه ٔ کوتاه . (ناظم الاطباء).