کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمهندس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرمهندس
/sarmohandes/
معنی
مهندسی که چند تن مهندس دیگر زیردست او کار کنند؛ مهندس عالیرتبه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرمهندس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] sarmohandes مهندسی که چند تن مهندس دیگر زیردست او کار کنند؛ مهندس عالیرتبه.
-
جستوجو در متن
-
استفنسن
لغتنامه دهخدا
استفنسن . [ اِ ت ِ ف ِ س ُ ] (اِخ ) رابرت . پسر استفنسن مخترع لوکوموتیو. مولد او 1803 م . و وفات 1859 م . وی سرمهندس بسیاری از خطوط آهن انگلستان بوده و کارهای سخت بزرگ محیرالعقول کرد مانند ساختن پل معلّق موسوم به بریتانیا که انگلستان را به جزیره ٔ ان...
-
فورد
لغتنامه دهخدا
فورد. [ فُرْ ] (اِخ ) هنری . صنعتگر معروف امریکائی . وی در روز سی ام ژوئیه سال 1863 م .در مزرعه ای نزدیک شهر دیربرن ایالت میشیگان متولد شد. پدرش ویلیام فردریک پروتستان انگلیسی بود که در ایرلند به دنیا آمده بود وخانواده اش به آمریکا کوچ کرده بودند. ما...
-
مهندس
لغتنامه دهخدا
مهندس . [ م ُ هََ دِ ] (معرب ، ص ، اِ) (معرب از اندازه ٔ فارسی ) مهندز. اندازه گیرنده . (غیاث ). تقدیرکننده . (مهذب الاسماء) محاسب . شماردار. مقدر : ز دینار و گوهر هزاران هزارکه آن را مهندس نداند شمار. فردوسی .گهر دادش و چیز چندین ز گنج که ماند از شم...