کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمایه گرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرمایه گذاری
دیکشنری فارسی به عربی
استثمار , مشروع
-
سرمایه داری
دیکشنری فارسی به عربی
برجوازيات
-
سرمایه دار
دیکشنری فارسی به عربی
خبير مالي , راسمالي
-
سرمایه گذار
دیکشنری فارسی به عربی
خبير مالي , مستثمر
-
سرمایه گزارى
دیکشنری فارسی به عربی
استثمار
-
سرمایه گذارى
دیکشنری فارسی به عربی
استثمار ، استثمار رؤوس الأموال
-
capital-intensive technology
فنّاوری سرمایهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] فنّاوریای که در آن سرمایۀ مادی اولیه در کنار دیگر عوامل نقش محوری دارد
-
state capitalism
سرمایهداری دولتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظامی اقتصادی که در آن دولت سرمایه و استفاده از ابزار تولید را در انحصار خود قرار میدهد
-
disorganised capitalism
سرمایهداری سازمانباخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] در سرمایهداری پیشرفته رونـدی که بـه پـراکنش فـزاینـدۀ گـروههای اجتـماعـیـ اقتصادی میانجامد
-
environmental capital
سرمایۀ زیستمحیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← سرمایۀ طبیعی
-
investment banking
بانکداری سرمایهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] واسطهگری مالی در خرید اوراق بهادار دست اول و عرضه به سرمایهگذاران در بازار سرمایه
-
capital assets
داراییهای سرمایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] داراییهایی که معمولاً در جریان عادی کسبوکار فروخته نمیشوند و بهدلیل تأثیر مستقیمشان در فعالیت اقتصادی، نگاه داشته میشوند
-
spirit of capitalism
روح سرمایهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] اصطلاحی رایج در ابتدای قرن بیستم مبنی بر اینکه آرا و ارزشها و رفتارها شالودۀ کارکردهای نظام سرمایهداری را تشکیل میدهد
-
accumulation of capital
انباشت سرمایه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] ← انباشت 1
-
capital accumulation
انباشت سرمایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] در مارکسیسم، فرایند تولید و تخصیص و ایجاد ارزش افزوده که به افزایش سرمایه میانجامد