کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرقفلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرقفلی
/sarqofli/
معنی
پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجارۀ اوست به وی واگذار کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
key money
-
جستوجوی دقیق
-
سرقفلی
فرهنگ فارسی معین
(سَ قُ) [ فا - ع . ] (اِمر.) حق پیشه و کسب با سرقفلی واگذار می شود و اجاره ای هم تعیین می گردد ومالک نمی تواند بدون تسویه حساب سرقفلی ملک خود را بفروشد.
-
سرقفلی
لغتنامه دهخدا
سرقفلی . [ س َ ق ُ ] (اِ مرکب ) چیزی که از کرایه دار سوای کرایه ٔ حویلی یا دوکان بگیرند و آن مزد گشودن قفل است که داخل کرایه نیست . (آنندراج ). حقی که بازرگان و کاسب نسبت به محلی پیدا میکند بجهت تقدم در اجاره ، شهرت ، جمعآوری مشتری و غیره . (فرهنگ فا...
-
سرقفلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی. فارسی] [مجاز] sarqofli پولی که کسی به کس دیگر بدهد تا خانه یا دکانی را که در اجارۀ اوست به وی واگذار کند.
-
جستوجو در متن
-
سرادار
لغتنامه دهخدا
سرادار. [ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) در زبان کنونی «سرای دار» (از: سرای + دار (دارنده )) به خادم منازل بزرگ و مؤسسات اطلاق میشود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کسی را گویند که خدمت دارالشفا کند و به احوال بیماران بپردازد. (برهان ). خدمتکار بیمارس...
-
کس
لغتنامه دهخدا
کس . [ ک ُ ] (اِ) شرمگاه زن . موضع جماع زنان که عربان فرج خوانند. (برهان ). شرم زن . (منتهی الارب ). فرج زن . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). موضع جماع در زنان . چوز. نس . (یادداشت مؤلف ) : زین سان که کس تو می خورد خرزه سیرش نکند خیار کاونجک . منج...