کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرعت رایانش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
erosive velocity
سرعت فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سرعت آب در آبراهه که بیش از آن فرسایش بستر یا ساحل صورت میگیرد
-
overall travel speed, journey speed
سرعت کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعتی در قسمت مشخصی از راه که برابر است با مسافت آن قسمت تقسیم بر مدتزمان صرفشده
-
cornering speed
سرعت گردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] سرعت خودرو در هنگام پیمودن پیچ مسیر
-
rupture velocity
سرعت گسیخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سرعت انتشار گسیخت در امتداد سطح گسل در هنگام زمینلرزه
-
legal speed
سرعت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر سرعت قانونی ناوگان حملونقل عمومی در یک بخش از خط
-
equivalent airspeed
سرعت معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هواییای که خطای حاصل از تراکمپذیری در آن تصحیح شده است
-
modal speed
سرعت معمول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعتی که بیشترین بسامد را در زمان و مکان مشخص در بین رانندگان دارد
-
statutory speed
سرعت مقرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعتی که حد آن بهوسیلۀ قانونگذار به تصویب رسیده است و معمولاً مناسب بزرگراههایی با طراحی و کارکرد و ویژگیهای محلی خاص است و لزوماً بهوسیلۀ تابلو اعلام نمیشود
-
tangential velocity
سرعت مماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سرعت خطیِ لحظهایِ جسمی که در مسیری خمیده حرکت میکند
-
migration velocity
سرعت مهاجرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سرعت حرکت ذره به سمت صفحۀ جمعکننده در رسوبده ایستابرقی/ الکترواستاتیکی
-
median speed
سرعت میانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سرعتی که نیمی از خودروها بالاتر و نیمی دیگر پایینتر از آن حرکت میکنند
-
relative velocity 1
سرعت نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سرعت حرکت جسم نسبت به چارچوبی که بر روی مرکز جِرم جسمی دیگر در نظر گرفته شده است
-
tachograph
سرعتنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، علوم نظامی] دستگاه نصبشده بر روی وسایل نقلیۀ عمومی مسافربر بینشهری، از قبیل اتوبوس و مینیبوس و سواری، که بهوسیلۀ سه سوزن، سرعت و ساعت و مسافت طیشده را بر روی صفحۀ مدور ثبت میکند
-
indicated airspeed
سرعت نموده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعت هوایی اندازهگیریشده با لولۀ پیتوت و روزنۀ ایستا که در هواگَردهای قدیمی اثر خطای نصب ادوات در آن تصحیح نمیشود و در هواگَردهای جدید برخی از خطاها در آن بهکمک رایانۀ پرواز (CADC) تصحیح میشود
-
deposition velocity
سرعت نهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در نهشت خشک، آهنگ انباشت یک جزء خاص شیمیایی بر روی سطح، معمولاً برحسب سانتیمتر بر ثانیه