کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرطان
/saratān/
معنی
۱. (پزشکی) تکثیر بیرویۀ سلولها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافتهای مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود؛ تومور؛ کنسر.
۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.
۳. چهارمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با تیر؛ خرچنگ.
۴. (زیستشناسی) [قدیمی] خرچنگ؛ چنگار.
〈 سرطان خون: (پزشکی) = لوسمی
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خرچنگ
۲. تیرماه
۳. تومور بدخیم، چنگار
برابر فارسی
چنگار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرطان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرچنگ ۲. تیرماه ۳. تومور بدخیم، چنگار
-
سرطان
فرهنگ واژههای سره
چنگار
-
Cancer, Cnc, Crab
سرطان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] کمنورترین صورت فلکی منطقهالبروج در بین دو صورت بارز جوزا و اسد که به شکل خرچنگ تصور میشود
-
سرطان
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خرچنگ . 2 - برج چهارم از بروج دوازده گانة منطقه البروج ، که خورشید در حرکت ظاهری خود تیرماه در این برج قرار می گیرد.
-
سرطان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ) نام عمومی تمامی تومورهای بدخیم .
-
سرطان
لغتنامه دهخدا
سرطان . [ س َ رَ ] (ع اِ) جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گنگی گویند. (غیاث ). جانوری است در جوها و تالابها برابر غوک متوسط مشابه بشکل عنکبوت ، آن را بهندی گِنگچه گویند و رفتار آن گاهی راست باشد بطرف سر و ...
-
سرطان
دیکشنری عربی به فارسی
سرطان , برج سرطان , خرچنگ
-
سرطان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] saratān ۱. (پزشکی) تکثیر بیرویۀ سلولها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافتهای مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود؛ تومور؛ کنسر.۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۳. چهارمین برج از برجهای...
-
سرطان
دیکشنری فارسی به عربی
سرطان
-
سرطان
لهجه و گویش تهرانی
آدم مشکل ساز
-
سرطان
واژهنامه آزاد
چَنگار
-
واژههای مشابه
-
carcinogen
سرطانزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی مادۀ ایجادکنندۀ سرطان
-
رأس سرطان
لغتنامه دهخدا
رأس سرطان . [ رَءْ س ِ س َ رَ ] (اِخ ) رأس السرطان . رجوع به همین کلمه شود.
-
خط سرطان
لغتنامه دهخدا
خط سرطان . [ خ َطْ طِ س َ رَ ] (اِخ ) دایره ٔ رأس السرطان . (ناظم الاطباء).