کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرشیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرشیب
/saršib/
معنی
= سراشیب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرشیب
لغتنامه دهخدا
سرشیب . [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سرنگون . (غیاث ) (آنندراج ). || مخفف سراشیب : ترا نفس رعنا چو سرکش ستوردوان میبرد تا به سرشیب گور.سعدی .
-
سرشیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] saršib = سراشیب