کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرشته
/serešte/
معنی
۱. خمیرشده.
۲. آغشته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آمیخته، خمیره، عجین، معجون
دیکشنری
compound
-
جستوجوی دقیق
-
سرشته
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، خمیره، عجین، معجون
-
سرشته
فرهنگ فارسی معین
(س رِ تِ) (ص مف .) 1 - آمیخته ، آغشته . 2 - خمیر گشته . 3 - آفریده .
-
سرشته
لغتنامه دهخدا
سرشته . [س ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) معجون . (بحر الجواهر). معجون کرده . بدست مالیده . (صحاح الفرس ). عجین : بشب سرشته و آغشته خاک او از نم بروز تیره و تاری هوای او ز بخار. فرخی .چو عنبر سرشته یمان و حجازی . مصعبی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384).تف آه ا...
-
سرشته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) serešte ۱. خمیرشده.۲. آغشته.
-
جستوجو در متن
-
عجین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ajin خمیر؛ سرشته؛ سرشتهشده.
-
مجبول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] majbul ساختهشده در فطرت؛ سرشتهشده.
-
مفطور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maftur خلقشده؛ سرشتهشده.
-
نهادینه
واژهنامه آزاد
سرشته شده و استقرار یافته
-
ناسرشته
لغتنامه دهخدا
ناسرشته . [ س ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) سرشته ناشده . مقابل سرشته .
-
ملتوخ
لغتنامه دهخدا
ملتوخ . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) آمیخته شونده و سرشته و خمیرشده . (آنندراج ). آمیخته و سرشته . (ناظم الاطباء).
-
عجین
واژگان مترادف و متضاد
۱. آمیخته، سرشته ۲. خمیر
-
مجبول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آفریده شده ، فطری قرار داده شده ، سرشته .
-
مخمر
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) سرشته شده ، تخمیر شده .
-
معجون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) سرشته شده ، خمیر کرده شده . ج . معاجین .