کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرسخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرسخت
/sarsaxt/
معنی
۱. جانسخت؛ پرطاقت.
۲. لجوج.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. لجوج، کلهشق، خیرهسر
۲. مقاوم، پرطاقت، پایدار
۳. پرکار، پرتوان، پرطاقت، سختکوش
۴. بیباک، بیپرده، بیاحتیاط
دیکشنری
bulldog, bullheaded, deep-rooted, defiant, dogged, donkey, fractious, hard-bitten, hard-core, hardened, impervious, implacable, intransigent, invincible, ornery, pertinacious, pigheaded, recalcitrant, refractory, relentless, strong-willed, stubborn, sullen, tough, unregenerate, unyielding, vigorous, wrongheaded
-
جستوجوی دقیق
-
سرسخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. لجوج، کلهشق، خیرهسر ۲. مقاوم، پرطاقت، پایدار ۳. پرکار، پرتوان، پرطاقت، سختکوش ۴. بیباک، بیپرده، بیاحتیاط
-
سرسخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر.) 1 - لجوج . 2 - پرطاقت .
-
سرسخت
لغتنامه دهخدا
سرسخت . [ س َ س َ ] (ص مرکب ) پرطاقت .پرتوان . آنکه مصیبت را خواه و ناخواه تحمل کند. آنکه در بلاها و مصائب پایداری داشته باشد. || سخت مستبد برأی . که تسلیم به رأی دیگران نشود. || بی احتیاط. بی پروا. (فرهنگ فارسی معین ).
-
سرسخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sarsaxt ۱. جانسخت؛ پرطاقت.۲. لجوج.
-
سرسخت
دیکشنری فارسی به عربی
اصرار , صدف البحر , عنيد , مقاتل عنيد
-
واژههای مشابه
-
سرسخت کله شق
دیکشنری فارسی به عربی
شرس
-
واژههای همآوا
-
سر سخت
لغتنامه دهخدا
سر سخت . [ س َ رِ س َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صدمه ٔ سخت . (غیاث اللغات ).- سر سخت خوردن ؛ صدمه ٔ سخت خوردن . (آنندراج ). صدمه و آسیب بزرگ رسیدن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 235) : عدو از کفت گرز یک لخت خوردز سرسختی آخر سر سخت خورد. محمدسعید اشرف (از آنن...
-
جستوجو در متن
-
أَلَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
سرسخت تر-سرسخت ترين
-
cumbent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرسخت
-
tenacle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرسخت
-
idylist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرسخت
-
tough guy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرسخت