کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرزده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرزده
/sarzade/
معنی
۱. [مجاز] بهطور ناگهانی و بیخبر.
۲. (صفت فاعلی) [مجاز] کسی که ناگهانی و بیخبر و گستاخانه به جایی وارد شود.
۳. (صفت) [قدیمی] سرکوفته.
〈 سرزده رفتن: [مجاز] ناگهانی به جایی رفتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بغتت
دیکشنری
precipitate
-
جستوجوی دقیق
-
سرزده
واژگان مترادف و متضاد
بغتت
-
سرزده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دِ) (ق مر.) ناگهانی ، بی خبر.
-
سرزده
لغتنامه دهخدا
سرزده . [ س َ زَ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از ملامت کرده شده . (آنندراج ). سرزنش کرده شده . (رشیدی ). خجل . || ناگاه و بی طلب و بی رخصت . (آنندراج ). بی خبر. (غیاث ). ناگاه و بی رخصت درآمده . (رشیدی ). بی اجازه ٔ قبلی : از نام من شدند به آواز و طرف...
-
سرزده
فرهنگ فارسی عمید
(قید) sarzade ۱. [مجاز] بهطور ناگهانی و بیخبر.۲. (صفت فاعلی) [مجاز] کسی که ناگهانی و بیخبر و گستاخانه به جایی وارد شود.۳. (صفت) [قدیمی] سرکوفته.〈 سرزده رفتن: [مجاز] ناگهانی به جایی رفتن.
-
سرزده
لهجه و گویش تهرانی
بی موقع ،بی خبر
-
واژههای مشابه
-
سرزده (اینده)
دیکشنری فارسی به عربی
تدخلي
-
سرزده امدن
دیکشنری فارسی به عربی
تطفل
-
سرزده وارد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مرکب
-
سرزده و بیخبر
فرهنگ گنجواژه
ناگهانی.
-
دخول سرزده و بدون اجازه
دیکشنری فارسی به عربی
تدخل
-
کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
دیکشنری فارسی به عربی
دخيل
-
جستوجو در متن
-
capitated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرزده
-
seership
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرزده