کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرریز
/sarriz/
معنی
۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.
۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
weir
سرریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تیغهای که جریان از روی آن عبور میکند
-
سرریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) sarriz ۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
-
واژههای مشابه
-
سرریز شدن
واژگان مترادف و متضاد
پر شدن، لبریز شدن، مالامال شدن
-
سرریز کردن
واژگان مترادف و متضاد
بیرونریختن، لبریز کردن، مالامال کردن
-
information overload, information flood
سرریز اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] وضعیتی که در آن، در زمینۀ یک موضوع، بیشازاندازه اطلاعات موجود است
-
peripheral weir
سرریز پیرامونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سرریز خروجی واقع در جدارۀ داخلی حوض تهنشینی استوانهای که جریان خروجی از روی آن به بیرون منتقل میشود
-
proportional weir
سرریز تناسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی سرریز که میزان جریان خروجی آن با ارتفاع آب از تاج سرریز نسبت مستقیم دارد
-
side weir
سرریز جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سرریزی در ضلع جانبی فاضلابرو که برای تخلیۀ آب اضافی ناشی از جریانهای سطحی در سامانههای درهم به کار میرود
-
technology spillover, spillovers
سرریز فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] انتقال غیررسمی و غیرتجاری و ناخواستۀ دانش یا فنّاوری از سازمان یا کشوری به سازمان یا کشور دیگر
-
decanting
سرریز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عمل ریختن مایع بدون ایجاد اختلال در رسوب زیرین
-
triangular-notch weir, V-notch weir, triangular weir, vee weir, V-notched wier
سرریز مثلثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سرریزی که دارای بریدگی مثلثی است
-
spillage drag
پَسار سرریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اختلاف بین پَسار در جریان هوای مبنا (datum flow) که برای ورود به موتور طراحی شده است و جریان هوای مازاد که از روی موتور عبور میکند
-
spill door
دریچۀ سرریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دریچۀ کمکی بر روی برخی موتورهای توربینی که به سمت بیرون باز میشود و هوای مازاد واردشده به موتور با حداقل پَسار از آن خارج میشود
-
سرریز شدن
لغتنامه دهخدا
سرریز شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لب ریز شدن . ریختن آب و مانند آن از حوض و جز آن . ریختن مظروف از لب ظرفی چون بیش از اندازه باشد.