کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سررشتهدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سررشتهدار
مترادف و متضاد
۱. مباشر
۲. حسابدار، محاسب، کارپرداز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سررشتهدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. مباشر ۲. حسابدار، محاسب، کارپرداز
-
واژههای همآوا
-
سررشته دار
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص فا.) 1 - دفتردار. 2 - حسابدار.
-
سررشته دار
لغتنامه دهخدا
سررشته دار. [ س َرْ، رِ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) منصبی از مناصب محاسباتی در دوره ٔ قاجاریه . نوعی از محاسبین . یکی از مراتب حسابداران . || صاحب خبرت و بصیرت .
-
سررشته دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [منسوخ] sarreštedār ۱. دفتردار؛ حسابدار.۲. کارپرداز.
-
جستوجو در متن
-
مباشر
واژگان مترادف و متضاد
پیشکار، سرپرست، سررشتهدار، قایممقام، کارگزار، کدخدا، معاون، ناظر، نایب، نماینده، وکیل، عامل، کارپرداز