کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سررسید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سررسید
/sarresid/
معنی
۱. موعد.
۲. (بانکداری) موعد پرداخت پول سند.
۳. دفتر تقویمدار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
موعد، موعدپرداخت، وقت
دیکشنری
deadline, maturity, receivable
-
جستوجوی دقیق
-
سررسید
واژگان مترادف و متضاد
موعد، موعدپرداخت، وقت
-
سررسید
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ یا رِ) (اِمر.) زمان پرداخت پولی که از بانک به عنوان وام گرفته شده .
-
سررسید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarresid ۱. موعد.۲. (بانکداری) موعد پرداخت پول سند.۳. دفتر تقویمدار.
-
سررسید
دیکشنری فارسی به عربی
أَجَلٌ ، استحق ، استحقاق
-
واژههای مشابه
-
تمدید مدت (سررسید)
دیکشنری فارسی به عربی
تَمديدُ الأَجَلِ
-
جستوجو در متن
-
موعود
فرهنگ واژههای سره
سررسید
-
sers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سررسید
-
cadency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سررسید
-
موعد
فرهنگ واژههای سره
زمان، سررسید
-
استحق
دیکشنری عربی به فارسی
سررسيد , منقضى شد , به پايان رسيد , تمام شد
-
تَمديدُ الأَجَلِ
دیکشنری عربی به فارسی
تمديد , تمديد مدت (سررسيد)
-
أَجَلٌ
دیکشنری عربی به فارسی
مدت , مهلت , فرصت , زمان , سررسيد
-
project schedule
زمانبندی پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تقویم اجرای فعالیتهای برنامهریزیشده و سررسید اهداف پروژه