کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرد سرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرد سرد
لهجه و گویش تهرانی
خیلی سرد
-
واژههای مشابه
-
سَّرْدِ
فرهنگ واژگان قرآن
بافتن زره
-
supercooled fog
مِه اَبَرسرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مِه دارای قطرکهای آب مایع در دمای پایینتر از صفر درجۀ سلسیوس
-
سُرد و بُرد
فرهنگ گنجواژه
تماس سطحی گلوله یا پرتابه با تن آدمی یا شکار.
-
جستوجو در متن
-
بارد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ حار، جمع: بَوارِد] bāred ۱. سرد؛ خنک.۲. [مجاز] بیمزه؛ خنک.۳. [قدیمی، مجاز] کسی که معاشرت با او خوشایند نیست؛ بیذوق.۴. (طب قدیم) مزاج سرد؛ سرد.
-
بین بین
لغتنامه دهخدا
بین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین...
-
chilled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرد، خنک، سرد شده
-
سردسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sardsir ۱. [مقابلِ گرمسیر] سرزمینی که هوای آن سرد باشد؛ ییلاق؛ جای سرد.۲. (صفت) بسیار سرد.
-
air-cool
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوا سرد است، بوسیلهء هوا سرد کردن
-
ice-cold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیلی سرد، فوق العاده سرد، مثل یخ
-
gelid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژل، بسیار سرد، یخ کرده، کاملا سرد و بسته شده
-
refrigerate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرد شدن، خنک کردن، منجمد شدن، خنک نگاهداشتن، خنک ساختن، سرد کردن
-
cold cuts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برش های سرد، گوشت سرد با پنیر یخ زده، کالباس و اغذیه مشابه