کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سردوگرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سردوگرم
مترادف و متضاد
مصائب، سختیها، مشکلات، معضلات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سردوگرم
واژگان مترادف و متضاد
مصائب، سختیها، مشکلات، معضلات
-
واژههای مشابه
-
سردوگرم چشیده
واژگان مترادف و متضاد
مجرب، باتجربه، کاردان، آبدیده
-
واژههای همآوا
-
سرد و گرم
لهجه و گویش تهرانی
فراز و نشیب
-
سرد و گرم
فرهنگ گنجواژه
ملایم. سرد و گرم چشیده= با تجربه.
-
جستوجو در متن
-
گرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gurg] (زیستشناسی) gorg پستانداری وحشی، گوشتخوار و شبیه سگ اما از آن قویتر و درندهتر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله میکند.〈 گرگ باراندیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختیکشیده، و سردوگرمچشیده. Δ می...
-
جهان
لغتنامه دهخدا
جهان . [ ج َ ] (اِ) عالم از زمین و کرات آسمانی . دنیا. گیتی . گیهان . عالم ظاهر. (برهان ) : بت پرستی گرفته ام همه عمراین جهان چون بت است و ما شمنیم . رودکی .خدای عرش جهان را چنین نهاد نهادکه گاه مردم از او شادمان وگه ناشاد. کسائی .او میر نیکوان جهان ...