کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سردخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سردخانه
/sardxāne/
معنی
محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cold storage
-
جستوجوی دقیق
-
سردخانه
لغتنامه دهخدا
سردخانه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محلی است برای نگاهداری گوشت و ماهی و سایر مأکولات فاسدشدنی : مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 64).
-
سردخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sardxāne محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی.
-
واژههای مشابه
-
cold room tempering
دماآمایی سردخانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزایش تدریجی دمای گوشت منجمد در بخشی از سردخانه که دمای آن بالای صفر است
-
جستوجو در متن
-
refrigeratory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سردخانه
-
reefer ship
کشتی یخچالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مجهز به تجهیزات سردخانهای برای حمل کالاهای فاسدشدنی
-
frigs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frigs، یخچال برقی، سردخانه، دستگاه مبرد
-
frig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ، یخچال برقی، سردخانه، دستگاه مبرد
-
سرنق
واژهنامه آزاد
محصول اول این روستا در این سالها سیب درختی است و پنج سردخانه دارد.
-
refrigerator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخچال، سردخانه، یخچال برقی، دستگاه مبرد، سرد خانه اشپز خانه
-
fridges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخچالها، سردخانه، یخچال برقی، دستگاه مبرد، خنک کننده
-
abattoir
مجتمع کشتارگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهامکاناتی شامل محل نگهداری دام و خط کشتار و سردخانه و تجهیزات فراوری محصولات جانبی و تصفیۀ فاضلاب
-
refrigerators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخچال ها، یخچال، سردخانه، یخچال برقی، دستگاه مبرد، سرد خانه اشپز خانه
-
بانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: banque] bānk ۱. (بانکداری) بنگاه صرافی شخصی یا دولتی که مردم پولهای خود را در آنجا امانت میگذارند و یا از آن وام میگیرند.۲. از بازیهای ورق.۳. پولی که در بازی بانک در وسط میگذارند.〈 بانک خون: (پزشکی) سردخانۀ مخصوصی که در آن ...