کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ گل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کان سرخ
لغتنامه دهخدا
کان سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 18هزارگزی جنوب الیگودرز کنار راه مالرو خلیل آباد به ده سفید. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل ، دارای 773 تن سکنه . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است ....
-
کانی سرخ
لغتنامه دهخدا
کانی سرخ . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 5هزارگزی اشنویه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو خورشت . ناحیه ای است واقع دردامنه ٔ سردسیر، سالم و دارای 81 تن سکنه . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و ...
-
کانی سرخ
لغتنامه دهخدا
کانی سرخ . [ س ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . واقع در 54هزارگزی شمال باختری دیواندره و 11هزارگزی شمال شوسه ٔ سقز. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 240 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات ، حبوب ، توت...
-
گردنه سرخ
لغتنامه دهخدا
گردنه سرخ . [ گ َ دَ ن َ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت ، واقع در 1000گزی مسکون و سر راه شوسه ٔ بم به سبزواران . دارای 8 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سرخ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن
-
سرخ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به رنگسرخ درآوردن ۲. تفت دادن، برشته کردن
-
red giant
غول سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارهای که در مرحلهای از تحول است که در طی آن منبسط و سرد میشود و در آسمان به رنگ سرخ دیده میشود
-
red-belt
کمربند سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آسیبی زمستانی که براثر وزش بادهای شدید و گرم در جنگل سوزنیبرگ بهصورت نواری سرخرنگ جلوه میکند
-
Rosa
گُل سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از گلسرخیان درختچهای ایستاده یا بالاروندۀ تیغدار با تعداد بسیاری گونۀ خودرو و اهلی که بیشتر بومی آسیا هستند، اما تعدادی هم بومی اروپا و شمال امریکا و شمالغربی افریقا هستند؛ گلها اغلب معطرند و براثر دستکاری ژنی در...
-
صلیب سرخ
لغتنامه دهخدا
صلیب سرخ . [ ص َ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به صلیب احمر شود.
-
صندل سرخ
لغتنامه دهخدا
صندل سرخ . [ ص َ دَ ل ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صندل احمر شود.
-
عدس سرخ
لغتنامه دهخدا
عدس سرخ . [ ع َ دَ س ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از عدس است و کشک وجو و عدس سرخ به یکجا پزند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
علت سرخ
لغتنامه دهخدا
علت سرخ . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آفتی که در کشت گندم افتد و برگها را سرخ گرداند و از آن هیچ حاصل به دست نیاید. (آنندراج ). || سرخ باده . بیماریی که در آن خون و صفرا بهم میرسد. (از آنندراج ).
-
شکر سرخ
لغتنامه دهخدا
شکر سرخ . [ ش َ ک َ رِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکر که از نی گیرند و چون تصفیه ٔ کامل نکنند سرخ وگرنه سفید باشد. (یادداشت مؤلف ). چون قند سفید را سه بار بجوشانند شکر سرخ بدست آید. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شکر سفید شود.
-
Indus, Ind, Indian
سرخپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/1 است