کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ کردن سطحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلاته سرخ
لغتنامه دهخدا
کلاته سرخ . [ ک َ ت ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند. محلی جلگه ای و گرم سیر است و سکنه 330 تن . آب آنجا از چاه ، محصول آن غلات و شغل مردم زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کهریز سرخ
لغتنامه دهخدا
کهریز سرخ . [ ک َ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرد است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گوگرد سرخ
لغتنامه دهخدا
گوگرد سرخ . [ گ ِ دِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اکسیر است . (غیاث ). گوگرد احمر. کبریت احمر.کنایه از اکسیر، چرا که اکسیر از او ساخته شود و آن جزو اعظم اکسیر است . (غیاث اللغات ). لقب زر است در اصطلاح کیمیاگران . (گنجینه ٔ گنجوی ص 338) : گر خاک بدا...
-
گونه سرخ
لغتنامه دهخدا
گونه سرخ . [ ن ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزارعی بخش برازجان شهرستان بوشهر. واقع در 42هزارگزی شمال برازجان و 7هزارگزی رودخانه ٔ شاپور. دامنه ٔ کوه و هوای آن گرمسیر وسکنه ٔ آن 150 تن است . آب آن از رودخانه ٔ شاپور و چاه تأمین میشود. محصولات آن ...
-
گیل سرخ
لغتنامه دهخدا
گیل سرخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) نام فارسی زُعرور باشد. (مخزن الادویه ). گیلک . گیل . رجوع به زعرور شود.
-
کال سرخ
لغتنامه دهخدا
کال سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقعدر 7هزارگزی شمال باختری رشخوار دامنه و گرمسیر است و 40 تن سکنه دارد محصول آن عبارت است از غلات ، پنبه ، شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . و راههای آن مالر...
-
کان سرخ
لغتنامه دهخدا
کان سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 18هزارگزی جنوب الیگودرز کنار راه مالرو خلیل آباد به ده سفید. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل ، دارای 773 تن سکنه . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است ....
-
کانی سرخ
لغتنامه دهخدا
کانی سرخ . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 5هزارگزی اشنویه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو خورشت . ناحیه ای است واقع دردامنه ٔ سردسیر، سالم و دارای 81 تن سکنه . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و ...
-
کانی سرخ
لغتنامه دهخدا
کانی سرخ . [ س ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . واقع در 54هزارگزی شمال باختری دیواندره و 11هزارگزی شمال شوسه ٔ سقز. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 240 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات ، حبوب ، توت...
-
گردنه سرخ
لغتنامه دهخدا
گردنه سرخ . [ گ َ دَ ن َ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت ، واقع در 1000گزی مسکون و سر راه شوسه ٔ بم به سبزواران . دارای 8 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سرخ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرمز شدن، به رنگ سرخ درآمدن ۲. خجالت کشیدن ۳. خشمگین شدن ۴. برشته شدن، تفتیدن، تفتهشدن
-
red giant
غول سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارهای که در مرحلهای از تحول است که در طی آن منبسط و سرد میشود و در آسمان به رنگ سرخ دیده میشود
-
red-belt
کمربند سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آسیبی زمستانی که براثر وزش بادهای شدید و گرم در جنگل سوزنیبرگ بهصورت نواری سرخرنگ جلوه میکند
-
Rosa
گُل سرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از گلسرخیان درختچهای ایستاده یا بالاروندۀ تیغدار با تعداد بسیاری گونۀ خودرو و اهلی که بیشتر بومی آسیا هستند، اما تعدادی هم بومی اروپا و شمال امریکا و شمالغربی افریقا هستند؛ گلها اغلب معطرند و براثر دستکاری ژنی در...
-
صلیب سرخ
لغتنامه دهخدا
صلیب سرخ . [ ص َ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به صلیب احمر شود.