کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ و سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دیمه سرخ
لغتنامه دهخدا
دیمه سرخ . [ م ِ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اربعه پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد با 12 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
دره سرخ
لغتنامه دهخدا
دره سرخ . [ دَرْ رَ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مشیز شهرستان سیرجان . واقع در 25هزارگزی جنوب باختری مشیز. سر راه مالرو گمناآباد به ده کوسه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دریای سرخ
لغتنامه دهخدا
دریای سرخ . [ دَرْ ی ِ س ُ] (اِخ ) بحر احمر. رجوع به بحر احمر ذیل بحر شود.
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 35هزارگزی شمال خاوری مشهد دارای 550 تن سکنه است . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 53هزارگزی شمال فریمان . دارای 847 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری پاوه . سکنه ٔ آن 275 تن . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان متصل به شوسه ٔ مبارکه به اصفهان . دارای 1406 تن سکنه است . آب آن از زاینده رود تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ .[ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری نهرآب . سکنه ٔ آن 200 تن . آب آن از چشمه های کوچک متعدد راه آن تابستان اتومبیل می توان برد. ساکنین از ایل ولدبیگی هستند. (از فرهنگ جغراف...
-
زبان سرخ
لغتنامه دهخدا
زبان سرخ . [ زَ ن ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ، عضو معروف . (آنندراج ) : سرسبز از زبان سرخ خود بر باد داد آنکس که از اهل سخن چون طوطی از تقلید سر بر زد.میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج ).
-
سرخ خنگ
لغتنامه دهخدا
سرخ خنگ . [ س ُ خ ِ ] (اِ مرکب ) اشهب . اشقر. (مهذب الاسماء). صفت اسب است .
-
سرخ زرده
لغتنامه دهخدا
سرخ زرده . [ س ُ زَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) نوعی از اسب باشد. (آنندراج ).
-
سرخ زنبور
لغتنامه دهخدا
سرخ زنبور. [ س ُ زَم ْ ] (اِ مرکب ) زنبور سرخ . زنبور کافر : یا در آن خانه ٔ مگس گیران سرخ زنبور کافر اندازند. خاقانی .کلبه ٔ قصاب چند آردبرون سرخ زنبوران خون آشام را.خاقانی .
-
سرخ قلعه
لغتنامه دهخدا
سرخ قلعه . [ س ُ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان . دارای 1053 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سرخ آباد
لغتنامه دهخدا
سرخ آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بایک بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . دارای 742 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سرخ جویان
لغتنامه دهخدا
سرخ جویان . [ س ُ ] (اِخ ) نام رودی نزدیک بدخشان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تاریخ جهانگشا ج 1 ص 50 شود.