کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ بت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صلیب سرخ
لغتنامه دهخدا
صلیب سرخ . [ ص َ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به صلیب احمر شود.
-
صندل سرخ
لغتنامه دهخدا
صندل سرخ . [ ص َ دَ ل ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صندل احمر شود.
-
عدس سرخ
لغتنامه دهخدا
عدس سرخ . [ ع َ دَ س ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از عدس است و کشک وجو و عدس سرخ به یکجا پزند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
علت سرخ
لغتنامه دهخدا
علت سرخ . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آفتی که در کشت گندم افتد و برگها را سرخ گرداند و از آن هیچ حاصل به دست نیاید. (آنندراج ). || سرخ باده . بیماریی که در آن خون و صفرا بهم میرسد. (از آنندراج ).
-
شکر سرخ
لغتنامه دهخدا
شکر سرخ . [ ش َ ک َ رِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شکر که از نی گیرند و چون تصفیه ٔ کامل نکنند سرخ وگرنه سفید باشد. (یادداشت مؤلف ). چون قند سفید را سه بار بجوشانند شکر سرخ بدست آید. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شکر سفید شود.
-
Indus, Ind, Indian
سرخپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/1 است
-
bloodshot eye
سرخچشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] سرخ شدن چشمها براثر اتساع مویرگهای خونی چشم که معمولاً ناشی از مصرف ماریجوانا و حشیش است
-
erythromelalgia, acromelalgia, Gerhardt disease, Weir Mitchell disease
سرخدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی بیماری که در آن پاها و گاه دستها دچار اتساع در رگهای مجاور پوست و درد سوزناک همراه با بالا رفتن دما و سرخی میشوند
-
fried
سرخشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی پختهشده در روغن داغ
-
red out
سرخغش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] از دست رفتن بینایی براثر رسیدن بیشازحد خون به مغز در حرکات شتابدار و روبهپایین هواپیما
-
frying
سرخ کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در روغن یا چربی داغ
-
fryer
سرخ کن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] وسیلهای برای پختن مواد غذایی در روغن داغ
-
protanope
سرخکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به سرخکوری
-
protanopia, anerythropsia, red blindness
سرخکوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] اختلالی در تشخیص رنگ که در آن فرد مبتلا توانایی تشخیص رنگ سرخ را از زرد و سبز ندارد
-
snooker
سرخگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی روی میز معیار گویمیز که با دو بازیکن انجام میشود و دارای 21 گوی رنگی که 15 تای آن قرمز است، و یک گوی ضربه (cue ball) که با آن گویهای رنگی را با ترتیب خاصی در حفره میاندازند