کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخسآبیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Salviniaceae
سرخسآبیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از سرخسسانان آبزی که پهنکهای آنها غیرمنقسم است
-
واژههای مشابه
-
ابیان
لغتنامه دهخدا
ابیان . [ اَ ب َ ] (ع ص ) مرد سرباززننده . کاره . || مردی که ناخوش دارد طعام را. || مردی که ناخوش دارد زن فرومایه را. ج ، اِبیان .
-
ابیان
لغتنامه دهخدا
ابیان . [ اَب ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَیِّن ، بمعنی فصیح .
-
ابیان
لغتنامه دهخدا
ابیان . [ اِب ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَبی ّ و اَبَیان .
-
ابیان
لغتنامه دهخدا
ابیان . [ اِب ْ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای نزدیک قبر یونس بن متی . (مراصدالاطلاع ) (معجم البلدان ).
-
سرخس
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) (اِ.) گیاهی است از ردة نهان - زادان آوندی که سردستة گروهی از آن ها به نام گروه سرخس ها می باشد. این گیاه دارای ساقه های زیرزمینی است که از فواصل مختلف آن برگ های هوایی خارج می شوند.
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِ) نام دارویی است که آن را گیل دارو گویند و آن چوبکی باشد سیاه رنگ ، بر کنار دریای خزر که دریای گیلان باشد یابند و آن دو قسم است : نر و ماده . بجهت دفع کدودانه و امراض دیگر مفید است . (برهان ) (آنندراج ). سرخس ها در منطقه ٔ معتدله...
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 5000 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه . محصول آن غلات و بنشن است . از ادارات دولتی بخشداری ، شهرداری ، کلانتری ، کلانتر مرز و اداره ٔ املاک دارد. مجموع نفوس آن 35483 تن است . آب م...
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مشهد است که در خاور شهرستان و کنار مرز ایران و شوروی واقع است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). شهری است [ به خراسان ] بر راه و اندر میان بیابان نهاده و ایشان را یکی خشک رود است که اندر میان بازار می...
-
سرخس
دیکشنری عربی به فارسی
سرخس
-
سرخس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) saraxs گیاهی با برگهای درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است.
-
سرخس
دیکشنری فارسی به عربی
سرخس
-
Callitrichaceae
ستارهآبیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از نعناسانان که هم در آب و هم در محیطهای خشک میرویند
-
Lemnaceae
عدسکآبیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از قاشقواشسانانِ آبزی شناور ریسهمانند و کوچک که گلهای آنها ریز و یکپرچمی است