کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سُرخاب
لهجه و گویش تهرانی
مواد آرایشی سرخی که زنان با سفیدآب بر روی خود میمالیدند.
-
Phytolacca
سرخاب کولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از میخکسانان چندساله که بومی امریکای شمالی و جنوبی و شرق آسیا و زلاندنو هستند و موادی دارند که برای پستانداران سمی است، اما پرندگان بهراحتی میوۀ آنها را میخورند، زیرا پوستۀ دانۀ آنها در دستگاه گوارش پرندگان قابل هض...
-
Phytolaccaceae
سرخابکولیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از میخکسانان اغلب علفی گرمسیری یا درختی یا درختچهای با پانزده سرده و 100 گونه و گلآذین خوشهای
-
سرخاب طبری
لغتنامه دهخدا
سرخاب طبری . [ س ُ ب ِ طَ ب َ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ فرقه ٔ سرخابیه از فرق زیدیه . رجوع به سرخابیه و خشبیه و خاندان نوبختی ص 255 شود.
-
قلعه ٔ سرخاب
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔ سرخاب . [ ق َ ع َی ِ ؟ ] (اِخ ) قلعه ای است از عراق و این در کتب تواریخ مثل مطلع السعدین و غیره مسطور است . (آنندراج ).
-
سرخاب مالیدن
دیکشنری فارسی به عربی
احمر (فعل ماض)
-
رستم بن سرخاب
لغتنامه دهخدا
رستم بن سرخاب . [ رُ ت َ م ِ ن ِ س ُ ] (اِخ ) ابن قارن بن شهریاربن شروین بن سرخاب بن مهرمردان بن سهراب بن ساوبن شاپوربن کیوس بن قباد. از سپهبدان باوندیه ٔ طبرستان بود، او پس از جد خویش قارن 29 سال فرمان راند. رافعبن هرثمه به استصواب او لشکر بمازندران...
-
سرخاب و سفیداب
فرهنگ گنجواژه
آرایش، اسباب بزک.
-
واژههای همآوا
-
صرخاب
لغتنامه دهخدا
صرخاب . [ ص ُ ] (اِخ ) طبری . رئیس فرقه ای از زیدیه . الخشبیة. اصحاب صرخاب الطبری ، و وقت خروج سلاح ایشان از چوب بود. (بیان الادیان ص 34). ظاهراً کلمه معرب سرخاب است : خشبیه یا سرخابیة پیروان سرخاب طبری از فرق زیدیه که بکمک مختاربن ابی عبیده ٔ ثقفی خ...
-
سُرخاب
لهجه و گویش تهرانی
مواد آرایشی سرخی که زنان با سفیدآب بر روی خود میمالیدند.
-
جستوجو در متن
-
بلغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bolqune = سرخاب
-
غنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غنجار› [قدیمی] qanj = سرخاب
-
سُرخوو
لهجه و گویش بختیاری
sorxow سرخاب.