کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرخابی
معنی
( ~ .) (ص . اِ.) 1 - مربوط به سرخاب . 2 - رنگ سرخ مایل به بنفش که از ترکیب مساوی رنگ های قرمز و آبی ساخته می شود. 3 - صورتی مایل به قرمز.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرخابی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص . اِ.) 1 - مربوط به سرخاب . 2 - رنگ سرخ مایل به بنفش که از ترکیب مساوی رنگ های قرمز و آبی ساخته می شود. 3 - صورتی مایل به قرمز.
-
جستوجو در متن
-
سرخ کمرنگ
واژهنامه آزاد
سرخابی.
-
rouged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روده، سرخابی
-
painted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی شده، مصور، سرخابی
-
گلگونه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - گلگون . 2 - سرخابی که زنان به گونه های خود مالند. 3 - شراب قرمز.
-
نحام
لغتنامه دهخدا
نحام . [ ن ُ ] (ع اِ) مرغابی سرخ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (زمخشری ). نام مرغی شبیه به بط و مرغابی .(ناظم الاطباء) . نوعی از مرغابی . (برهان قاطع). پرنده ٔ قرمزی به شکل مرغابی . (از اقرب الموارد) (از بحرالجواهر). آن را به فارسی سرخاب گویند. (از بحرا...
-
طالبوف
لغتنامه دهخدا
طالبوف . [ ل ِ ب ُ ] (اِخ ) طالب اُف . حاجی ملاعبدالرحیم پسر استاد ابوطالب نجار تبریزی سرخابی در سال 1250 هَ . ق . متولد شد و در حدود شانزده سالگی به تفلیس رفت و به تحصیل زبان روسی و ادبیات آن پرداخت و متدرجاً نزد حکام و علماء روسیه به درستکاری وراست...