کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سربی
لغتنامه دهخدا
سربی . [ س ُ ] (ص نسبی ) منسوب به سرب . از سرب ساخته . || برنگ سرب .- چاپ سربی ؛ در تداول چاپخانه و ارباب مطبوعات ، مقابل چاپ سنگی . چاپخانه که حروف سربی مجزا را بهم می پیوندد و با مرکب مخصوص بفشارد و عمل چاپ کند.- حروف سربی .
-
سربی
دیکشنری فارسی به عربی
رصاصي
-
واژههای مشابه
-
چاپ سربی
لغتنامه دهخدا
چاپ سربی . [ پ ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نوعی از انواع مختلف چاپ که با قرار دادن قطعات نازک سربی کنار هم که حروف روی آنه-ا نق-ش بست-ه طب-ع کنند. مقابل چاپ سنگی . و رجوع به چاپ شود.
-
حروف سربی
لغتنامه دهخدا
حروف سربی . [ ح ُ ف ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قطعه های حرف که از سرب ریخته میشود و در چاپهای سربی بکار رود.
-
سربی رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
رصاصي , غاضب
-
میله سربی
دیکشنری فارسی به عربی
جيء
-
بتونه سربی
دیکشنری فارسی به عربی
جيء
-
بتونه سربی (برای نگاهداری قاب شیشه)
دیکشنری فارسی به عربی
جيء
-
واژههای همآوا
-
صربی
لغتنامه دهخدا
صربی . [ ص َ با ] (ع اِ) بَحیرَة، لانهم کانوا لایحلبونها الا للضیف فیجتمع اللبن فی ضرعها. (اقرب الموارد). و آن ماده شتر یا گوسفند است که در جاهلیت هرگاه ده بطن میزاد گوش او را شکافته ، سر میدادند تا برود و بچرد هرجا که خواهد، و نمی دوشیدند او را مگر ...
-
ثربی
لغتنامه دهخدا
ثربی . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب به ثرب که چادرپیه باشد. - فتق ثربی . رجوع به فتق شود.
-
جستوجو در متن
-
رصاصي
دیکشنری عربی به فارسی
سربي , مانند سرب , سربي رنگ , کند
-
leaden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرب، سربی، سربی رنگ، مانند سرب، کند