کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سربند
/sarband/
معنی
۱. آنچه به سر ببندند.
۲. روسری زنان.
۳. شال و دستار که مردان به سر ببندند.
۴. آنچه با آن سر چیزی را ببندند.
۵. [عامیانه، مجاز] موقع؛ هنگام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
coronet, headband
-
جستوجوی دقیق
-
whipping 1, whipping twine
سربند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نخی ساده یا جفترشته و موماندود که برای جلوگیری از باز شدن رشتههای طناب از یکدیگر به دور سر طناب میبندند
-
سربند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِمر.) 1 - روسری زنان . 2 - شال و دستار مردانه . 3 - آن چه سر را با آن ببندند.
-
سربند
لغتنامه دهخدا
سربند. [ س َ ب َ ] (اِ مرکب ) پنبه یا جامه و یا چوبی که بر دهانه ٔ شیشه فروبرند تا مظروف از ریختن و تباهی مصون ماند. آنچه بر سرظرفی چرمین یا از شیشه و غیره بندند از جامه و چرم و غیره . (یادداشت مؤلف ). || اختیار (؟) وآگاهی راز. || کوچه بند. (غیاث ) ...
-
سربند
لغتنامه دهخدا
سربند. [ س َ ب َ ] (اِخ ) ده بخش نمین شهرستان اردبیل . دارای 210 تن سکنه است . آب از رودخانه ٔ قره سو و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سربند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sarband ۱. آنچه به سر ببندند.۲. روسری زنان.۳. شال و دستار که مردان به سر ببندند.۴. آنچه با آن سر چیزی را ببندند.۵. [عامیانه، مجاز] موقع؛ هنگام.
-
سربند
لهجه و گویش تهرانی
آن وقت
-
واژههای مشابه
-
برج سربند
لغتنامه دهخدا
برج سربند. [ ب ُ ج ِ س َ ب َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . سکنه آن 231 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
باغ سربند
لغتنامه دهخدا
باغ سربند. [ س َ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان ، که در 75 هزارگزی جنوب خاوری بافت و 6 هزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندقه واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
باغ سربند
لغتنامه دهخدا
باغ سربند. [ س َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان ، که در 75 هزارگزی جنوب خاوری بافت و 5 هزارگزی خاور راه فرعی اسفندقه به بافت واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 93 تن سکنه . آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول ع...
-
سر و سربند
فرهنگ گنجواژه
بهانه.
-
جستوجو در متن
-
headmold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سربند
-
فوطه بسر
لهجه و گویش تهرانی
دارای سربند
-
اصمام
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'esmām سربند ساختن برای شیشه.