کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربزیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سربزیر
لغتنامه دهخدا
سربزیر. [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) در تداول عام ، آرام . بی آزار. که ازغایت شرم سر بالا نکند: کاسب سربزیر. جوان سربزیر.
-
سربزیر
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي واطي , مقدمة عربة المدفع
-
واژههای مشابه
-
با سر خمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
دیکشنری فارسی به عربی
تهدل
-
واژههای همآوا
-
سر بزیر
لهجه و گویش تهرانی
خجالتی
-
جستوجو در متن
-
obediently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطیعانه، سربزیر
-
docile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطیع، رام، سر براه، سربزیر، تعلیم بردار، رام شدنی
-
شرمسار
واژگان مترادف و متضاد
آزرمگین، خجل، روسیاه، سرافکنده، سربزیر، شرمزده، شرمگین، شرمنده ≠ سربلند، مباهی، مفتخر
-
گردنفراز
واژگان مترادف و متضاد
۱. سربلند، مفتخر ۲. طاغی، عاصی، گردنکش ۳. خودپسند، متکبر، مغرور ۴. زورمند، قوی، ≠ سربزیر، ناتوان
-
سربپائین
لغتنامه دهخدا
سربپائین . [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) آنکه سر او بجانب فرودین بود. || سربزیر. خجالتی . محجوب .
-
obedient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطیع، فرمانبردار، رام، حرف شنو، سربزیر، خاشع، رام شدنی، خاضع، سر براه
-
مقدمة عربة المدفع
دیکشنری عربی به فارسی
خميده , سربزير , مطيع , تاشو , خم شو , نرم , خم کردن , تاکردن , خميده کردن , تمرين نرمش کردن
-
tractable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اجتناب است، سربزیر، نرم، سست مهار، سر براه، رام کردنی، رام شو