کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سربراه
لغتنامه دهخدا
سربراه . [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) کنایه از سرانجام دهنده ٔ کار. (آنندراج ). مطیع و فرمانبردار. حرف شنو. || شخصی سربراه ؛ که هیچیک اعمال زشت را ندارد. (یادداشت مؤلف ): آدمی سربراه . پسری سربراه .
-
واژههای همآوا
-
سر براه
لهجه و گویش تهرانی
اهل،صالح
-
جستوجو در متن
-
حرف شنو
لغتنامه دهخدا
حرف شنو. [ ح َ ش ِ ن َ / نُو ] (نف مرکب ) کسی که تحت تأثیر سخن قرار گیرد. دهن بین . در بزرگسالان صفت مذموم است و در کودکان صفت مدح است : بچه ٔ حرف شنو. سربراه .
-
براه
لغتنامه دهخدا
براه . [ ب ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: ب + راه ) خوب . نیکو. || آراسته . || خوبی . نیکوئی . (برهان ) (آنندراج ). || زیبا. گویند مردی براه است . (فرهنگ اسدی ). || آراستگی . || برازش . || برازیدن . (برهان ) (آنندراج ). بر راه کسی که در راه (مستقیم ) ا...
-
رو
لغتنامه دهخدا
رو. (اِ) معروف است که به عربی وجه خوانند.(برهان قاطع) (آنندراج ). جانب پیش سر که از پیشانی شروع شده به زنخ ختم می شود. مثال : چشم و دهن بر روی انسان واقع است . (فرهنگ نظام ). روی . گونه . چهره . رخ .صورت . دیدار. سیما. (ناظم الاطباء). رخساره . گونه ....
-
خام
لغتنامه دهخدا
خام . (ص ، اِ) ناپخته . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 373) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). نپخته . غیرمنضوج . نقیض پخته . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ). مقابل پخته . (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) : نشاید خام خوردن پیش آتش چرا ...